چکیده:
دکتر عبدالوهاب المسیری، که یکی از متفکرین عرب میباشد، در این مقاله سعی کرده است سیر تاریخی برخورد انواع گفتمانهای اسلامی در جهان اسلام و بالاخص جهان عرب با جهان غرب و مدرنیته را بررسی و تبیین کند. وی با تقسیمبندی گفتمانهای اسلامی به سه گفتمان تودهگرا، سیاسی و فکری، برداشت خود را از مؤلفههای اساسی بحث ارائه میدهد. نویسنده معتقد است که گفتمانهای تودهای جهان اسلام، گفتمانی ناکارآمد و غیر موفق در مواجهه با جهان غرب و مدرنیسم است و برای اثبات این مطلب سعی کرده است به پارهای از مفاهیم تطبیقی و وقایع تاریخی قرن بیستم استناد کند.
خلاصه ماشینی:
"همشهری، ش 3695-3696، 21و22/2/84 چکیده: دکتر عبدالوهاب المسیری، که یکی از متفکرین عرب میباشد، در این مقاله سعی کرده است سیر تاریخی برخورد انواع گفتمانهای اسلامی در جهان اسلام و بالاخص جهان عرب با جهان غرب و مدرنیته را بررسی و تبیین کند.
نویسنده مقاله با اشاره به ویژگیهای تاریخی مدرنیسم، یعنی تغییر و توسیع حدود سکولاریسم از بعد اجتماعی و خارجی به بعد خصوصی و فردی، به واکنشهای تودههای مصلحان اجتماعی جهان عرب اشاره کرده و با بررسی تجربه آنان، راه حل موفق را در پیروی از منش متفکرین اسلام نو که از دیدگاه وی تنها گروه پیروز این کارزار هستند میداند.
گفتمان تودهگرایانهای که به ظهور منجی نهایی بشریت معتقد است: این گفتمان، گفتمان اکثریت قاطع تودههای مسلمین را شکل میدهد و به صرافت طبع دریافته که فرایندهای مدرنسازی، سکولارسازی و جهانی شدن عملا به خیر و صلاح امت اسلام نیست.
اما در ادامه مقاله در تجربه متفکرین این گروه (از دیدگاه وی) همچون شیخ محمد عبده و غیره مینویسد: بنابراین مسئله مطرح برای بسیاری از پیروان گفتمان اسلامی قدیم، اساسا این بود که چگونه اسلام را با مدرنیته غربی سازگاری دهند و یا حتی چگونه بتوانند آن را به گرد تمدن غربی برسانند و مطابق ارزشها و معیارهای آن زندگی کنند».
وی پس از ذکر کلام منسوب به شیخ محمد عبده که گفته بود: «در غرب مسلمانانی بدون اسلام یافته و در شرق اسلامی بدون مسلمانان»، مینویسد: «اصلاح گرایان اولیه جنبههای مثبت بسیاری در مدرنیته غربی یافتند، تا حدی که میتوان گفت حتی گاه مسحور آن تمدن میشدند»!"