چکیده:
نوشته حاضر به جاذبه نیچه در ایران امروز اشاره دارد. این جاذبه در پی عوامل اخلاقی ـ عقیدتی، و فرهنگی ـ معنوی به وجود آمده و در اثر بحرانهای پس از انقلاب اسلامی شدت یافته است. با پدید آمدن چنین جاذبهای، تصورات نادرست و کلیشهای از نیچه به تصویرهای مثبت عرفانی، ایرانی مآبی و حکیمانه تبدیل شده است.
خلاصه ماشینی:
"عارفان اصیل ایران زمین همانند نیچه به خردستیزی (و نیز اخلاقستیزی، دینستیزی و مانند آنها) معروف بودند و مخالفانشان آنها را دشمن عقل، دین و اخلاق معرفی میکردند؛ به عنوان مثال، برخی متکلمان کوتهبین و خردزدگان دنیای اسلام تاب تحمل جهانبینی متفاوت حلاج، مولوی، ابن عربی یا سهروردی را نداشتند و پای چوبین استقلال خود را اساس و پایه اندیشیدن قرار میدادند؛ اما عارف فی نفسه، اهل شناخت و خردورزی است (عرفان = شناخت) و ژرفنگری و تأمل، او را از حکمت بحثی به مرتبه حکمت ذوقی و کشفی سوق میدهد.
حال سؤال این است: «آیا ادعای به این بزرگی، با مسائل بیپایه و اساسی چون تعداد شرکت کنندگان یک کلاس ثابت میشود؟ و این در حالی است که عدد مذکور در مقابل شرکت کنندگان سالانه و مداوم مناسبتها و جلسات مربوط به بزرگداشت عرفا و اندیشمندان بزرگ اسلامی نظیر مرحوم سید علی قاضی، علامه طباطبایی، شهید مطهری، امام خمینی، بهاءالدینی، انصاری همدانی، جهانگیر خان قشقایی و بسیاری دیگر، بسی ناچیز و بسیار اندک است؛ زیرا شرکت کنندگان در جشنوارهها، کنگرهها و سالگردهای مربوط به این انسانهای پاک و آسمانی که گاهی چندین روز به طول میانجامد، به هزاران تن میرسد؛ اما نکته بسیار مهم این است که حتی شرکت بسیاری از مشتاقان به عنوان دلیل اثبات کننده این ادعا نیست و فقط نشانهای از اشتیاق به آشنایی با اندیشمندان به شمار میرود نه جاذبه آنان؛ چرا که در چنین ادعاهای بزرگی فقط تحقیقهای میدانی و آماری توان اثبات دارند."