خلاصه ماشینی:
"چارلز داروین که در پرتو دانش دیرین شناسی، دانش تشریح و دانش جنین شناسی، به مطالعه اسکلتهای فسیل شده موجودات حیوانی، استخوانبندی حیوان و انسان و نحوه رشد جنین پرداخته و بدین نتیجه رسیده بود که آدمی از بعضی حیوانات اشتقاق یافته است8؛ براین باور بود که تفاوتهایی بین افراد یک نوع وجود دارد، وقتی که به دلیل ناکافی بودن مواد معیشتی، پیکار برای زنده ماندن شروع می شود، آن فرد و افرادی که تمایز مناسب بهره بردن و زنده ماندن را دارند، در میدان رقابت؛ برنده می شوند، و ناتوانها راه نابودی را پیش می گیرند و تمایزها از طریق وراثت به نسل بعدی منتقل می شوند و شکل کامل تری را پدید می آورند و تمام این تغییرات اتفاقی می باشند و در دامن طبیعت به وجود می آیند و خواست و تلاش خود حیوان در آنها دخالتی ندارد.
در سفر تکوین و کتاب آفرینش تورات، از نقش شیطان و فرشتگان در قصه آدم، یادی نشده است، ولی در کتب بین العهدین (حکمت سلیمان، 2 / 23) آمده است: (خداوند انسان را برای بی مرگی و به صورت جاودانگی خود آفرید، اما ابلیس بر آدم حسد برد و او را به نافرمانی و گناه کشید و از این رو مرگ به جهان راه یافت.
) 40 داروینیسم عمده ترین عامل در تزلزل عقیده مسیحیان در قبال قصه آدم در کتاب مقدس و تحفظ بر ظواهر آن به شمار می آید، زیرا جیمز برنت که یکی از پایه گذاران اولیه نظریه تکامل انواع به شمار می آید، در مقام بیان تضاد این نظریه با قصه انسان در تورات می گوید: (… بر خلاف ادعای سفر پیدایش، تاریخ انسان، قهقرایی و سقوط از کمال اولیه نیست، بلکه یک تعالی پررنج است."