خلاصه ماشینی:
"در این میان کسانی مانند تافلر با هیجان و خوشبینی سطحی و تحلیلی ساده از دگرگونیهای اجتماعی معتقد به غلبهء تمدنی جدید-موج سوم-در همهء دنیاست و تا آنجا پیش میرود که کشورهای غیرصنعتی جنوب را نیز دلداری میدهد که با کسب این فناوریها به همان درجه از توسعه و پیشرفت جوامع بسیار پیشرفته خواهند رسید؛یعنی اینکه جامعهء اطلاعاتی برای همه موجود است!در این چشمانداز،کار دگرگون خواهد شد،آموزش و پرورش متحول خواهد شد،ساختارهای شرکتی حیاتی نو خواهند یافت،دموکراسی خود مورد بازنگری قرار خواهد گرفت...
پورات پس از جداسازی سپس همهء فعالیتهای اطلاعاتی را یک کاسه کرد و نتیجه گرفت که بیش از 64 درصد تولید ناخالص ملی ایالات متحده از بخش اطلاعاتی است و به صرف همین واقعیت،اقتصاد ایالات متحده اقتصادی بر مبنای اطلاعات است.
بهطور مثال،پورات بر روی تحقیق و توسعه در شرکتهای غیراطلاعاتی انگشت میگذارد،اما با این پیشفرض درست کم تحقیق و توسعه در مثلا شرکتی پتروشیمیایی شامل فعالیت اطلاعاتی است آیا این امر قابل قبول است که آن را به خاطر اهداف آماری از عناصر تولیدی جدا کنیم؟عملکردهای مدیریت خط تولید و یا عملیات نظامهای کنترل عددی رایانهای که هردو عنصر مکمل تولیدند در کجا قرار میگیرند؟ دومین ایراد به عدم تمایز کیفی مابین فعالیتهای اقتصادی بر میگردد.
این شور و شوق برای زدن بر چسب قیمت بر روی هرچیز مانع از آن میشود تا ارزش واقعی ابعاد بخش اطلاعاتی را بشناسیم؛ و ایراد آخر اینکه آیا در کدام نقطه بر روی نمودار اقتصادی،جامعهای تبدیل به "جامعهء اطلاعاتی"میشود؟هنگامی که پنجاه درصد از تولید ناخالص ملی به فعالیتهای اطلاعاتی تخصیص داده شود؟حتی اگر این نقطه نیز مورد قبول باشد ما از آن فاصله داریم."