خلاصه ماشینی:
"معما و رمز، لفظی است بامعنای مبهم و مجمل که با کلماتی بیان می گردد که به طور مستقیم افاده معنی نمی کند… )55 سپس در توضیح این مطلب که اگر محکم، صریح و ساده، و متشابه، لغز و معم نیست، پس چرا خود قرآن، آیاتش را به دو دسته متشابه و محکم تقسیم کرده است می نویسد: (سر مطلب این است که برخی مسائل مطروحه در قرآن، بخصوص آنجا که که سخن از امور غیب و ماوراءالطبیعه است، اساسا با الفاظ قابل بیان نیستند و به قول شیخ شبستری: معانی هرگز اندر حرف ناید که بحر بی کران در ظرف ناید اما از آنجا که زبان بیان قرآن، همین زبان بشری است، ناگزیر آن موضوعات لطیف و معنوی با عباراتی بیان شده اند که بشر برای موضوعات مادی به کار می برد، لکن برای جلوگیری از سوء فهم، مسائل در بعضی آیات به گونه ای مطرح شده که می باید حتما به کمک آیات دیگر، تفسیر گردد و غیر از این راهی وجود نداشته است.
مرحوم علامه طباطبایی، در تبیین این آشفتگی های تفسیر و تحمیل آراء وارداتی بر قرآن، چنین می گوید: (تمامی روش های تفسیری مرسوم، چونان روش اخباری، کلامی، فلسفی، صوفیانه، حسی و تجربی، در این کاستی بزرگ همانند هستند که نتایج بحث های علمی و یا فلسفی و غیر آن را از بیرون گرفته و بر مضمون آیات، تطبیق کرده اند و این گونه تفسیرها، در حقیقت تطبیق هستند نه تفسیر، و چنین تطبیقی تحمیل بر قرآن است، نه تبیین آن، زیرا قرآنی که خود را (هدی للعالمین) و (نور مبین) و (تبیان کل شیئ) معرفی می کند، چگونه می تواند خود از کانون دیگری نور گیرد، و با چراغ دیگری روشن شود؟)65 شهید مطهری می نویسد: (روشن است که چنین برداشتی بازی کردن با قرآن است و ارائه یک نوع شناخت انحرافی، و درباره همین برداشت های انحرافی و مبتنی بر خواست ها و امیال شخصی و گروهی است که پیامبر(ص) فرمود: (من فسر القرآن برأیه فلیتبوأ مقعده من النار."