چکیده:
حوادث پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، در چارچوبهای نظری متعددی مورد تحلیل قرار گرفته؛ از جمله: تقابل اسلام ناب و التقاطی، تضاد گفتمان جمهوری اسلامی و ایرانی، شکاف بین نسل اولی و نسلهای بعدی و منازعه انقلاب رنگی و جنبش اجتماعی. از میان این چارچوبهای نظری، هماینک قالب جنبشهای اجتماعی و انقلابهای رنگی بیش از دیگر قالبها به کار میرود. مسئله آن است که کدامیک از این دو از قابلیت علمی برخوردار است؟ از اینرو، هدف این نوشتار، بررسی علمی دو مقوله جنبش اجتماعی و انقلاب رنگی و میزان انطباق آن بر حوادث پس از انتخابات دهم است. روش مناسب برای نیل به این هدف، تجزیه جداگانه دو نظریه جنبش اجتماعی و انقلاب رنگی و مقایسه آن با حوادث انتخاباتی است. یافته مهم این پژوهش آن است که آنچه پس از انتخابات روی داد، نه جنبش اجتماعی است و نه انقلاب رنگی، بلکه انقلاب فرارنگی است.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین، سؤال اصلی این است: حوادث پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری را چگونه میتوان تحلیل کرد؟ برای پاسخگویی به این سؤال، باید به سؤالات فرعی دیگری همچون، چیستی جنبش اجتماعی، ماهیت انقلاب رنگی و انقلاب فرارنگی و مؤلفههای سازنده آنها پاسخ داد.
63 نتیجه اینکه از مباحث مذکور میتوان دریافت که جنبش اجتماعی دارای این مشخصات میباشند: داشتن برنامه برای نیل به اهداف، وجود ایدئولوژی به عنوان عامل گردآوری اعضا، تمهید و ارائه سلسلهای از مراسم، عادات و آداب خاص برای تجدید حیات و قوام خود، رهبری برای بسیج تودههای مردم برای حمایت از آرمانها و اهداف جنبش، کوشش جمعی برای دگرگونی در نهادها و ساختارهای اجتماعی، عمل جمعی مبتنی بر مجموعه مشترکی از اعتقادات و تعلقات خاطر، اعتراض عمومی برای پیشبرد اهداف جنبش، داشتن آرمان مشترک از سوی مشارکتکنندگان، عمل سیاسی آرام و اصلاحطلبانه و...
از یکسو، اطلاحطلبان در نزاع رهبری بین میرحسین موسوی، خاتمی، کروبی، موسوی خوئینیها، هاشمی رفسنجانی و در درجه بعد، دکتر معین، عبدالکریم اردبیلی، یوسف صانعی، عبدالله نوری به سر میبرند و از سوی دیگر، نزاع بین افراد فوق برای کسب جایگاه رهبری اصلاحطلبان به وضوح دیده میشود که شاید برجستهترین این نزاع، بین کروبی و موسوی وجود دارد، به گونهای که هیچیک به نفع دیگری صحنه انتخابات و میدانداری حوادث پس از انتخابات را رها نکردند و نیز از دیگر سو، افراد مذکور برخی به ظاهر و در حرف، نظام سیاسی را مقبول مردم میدانند و برخی دیگر نه، و این مسئله دامنزنی به نزاع داخلی و البته اغلب پنهانی بین آنها در کسب مقام رهبری جناح اصلاحطلب را تشدید کرده است."