چکیده:
بحث درباره خدا و صفات باری، از مباحث مهم ادیان است. این مقاله درصدد است با روش اسنادی، کتابخانهای و رویکرد تحلیلی و با نگاهی فراتاریخی و پدیدارشناختی، از منظر دو دانشمند بزرگ ادیان ابراهیمی به بحث در مورد خداوند و بیان شباهتها و تفاوتهای دیدگاه آنان بپردازد. حاصل یافته این مقاله این است که ابنمیمون طرفدار الهیات سلبی و سیداحمد علوی طرفدار الهیات ایجابی است. این مقاله با بررسی تطبیقی دو کتاب مهم آنان به تحلیل دیدگاه آنها درباره خدا میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"علامه سیداحمد علوی در این کتاب درباره رابطه خدا با مخلوق، بارها با رد پسر بودن عیسی مسیح این رابطه را که بین عیسی با خداوند رابطه ابوت و بنوت وجود دارد با استدلالات فلسفی در کانون تشکیک قرار میدهد و اساسا هرگونه از چنین ارتباطهایی میان خداوند و انسانها را مردود میشمرد و میگوید مجرد بسیط صرف را اینگونه تصور کردن، موجب ترکیب در ذات است و باطل.
2. ابنمیمون تثلیث مسیحی را مانند نظریه صفات میداند و آن را مردود میشمرد و میگوید: نسبت دادن اوصاف به خداوند، مثل تثلیث است و فرقی میان آن نیست؛ اما سیداحمد علوی تثلیث را رد میکند، به دلیل اینکه از نظر عقلی قابل اثبات نیست و براهین فلسفی بر رد آن میآورد.
4. ابنمیمون دیدگاه صفاتی را برای تعریف از خداوند رد میکند و به الهیات سلبی رو میآورد و میگوید اوصاف نه عین ذات خداوند و نه زاید بر ذاتاند و اگر تورات، خداوند را با تعابیر انسانی وصف کرده به این سبب است که برای انسان فهم آن ممکن باشد و تا مردم بتوانند درکی از خداوند داشته باشند؛ اما سیداحمد علوی معتقد است اگر کتابهای مقدس ادیان با تعابیر انسانی خداوند را وصف کردهاند به این دلیل است که امکان توصیف خداوند وجود دارد، نه اینکه چون مردم آن را میفهمند (گرچه مردم هم آن را میفهمند."