چکیده:
ابوالحسن مسعودی در زمانه خود، شاهد نابسامانی های سیاسی وجابجایی زود هنگام خلفای اسلامی و سیاست ورزی های به دور از حکمت و شریعت و بروز رفتارهای غیر متشرعانه از سوی آنها بود. نوع پژوهش هایی که وی از کیفیت ظهور و بروز و دوام و بقای جوامع، دولت ها و تمدن های هند، چین و ایران قدیم و همچنین از خلفای اسلامی داشته، حاکی از آن است که وی در تاریخ نگاری خود، به ویژه در کتاب مروج الذهب، دغدغه سیاسی داشته و با رویکرد آسیب شناسانه از خلفای اسلامی، هم عوامل قوت و اقتدار دولت های مقتدر و کارآمد پیشین را بحث نموده و هم آسیب های قوت و اقتدار و کارآمدی خلافت اسلامی، به خصوص، خلفای دوره دوم عباسی را بررسی کرده و آنها را در انحراف از دین، تدبیر حکمیانه و عدالت دانسته است.
خلاصه ماشینی:
"واژههای کلیدی: عضو هیأت علمی پزوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم( طرح بحث ابتدا باید روشن کنیم که دغدغه و مسئله فکری مسعودی چه بوده که او را به نوشتن کتاب ارزشمند مروج الذهب وا داشته است؟ چرا او در یک متن به ظاهر تاریخی، توجه اساسی خود را به کیفیت ظهور دولتها و جوامع و دوام و بقا و یا عدم آنها برده و به تمجید از آن دسته دولتهایی بر آمده که از ویژگیهای دولت کارآمد و رشد یافته، مثل عمران و آبادانی برخوردار بوده و بر پایة حکمت و شریعت ثبات یافتهاند و به تقبیح آن دسته از دولتهایی بر آمده که از ویژگیهای دولت ناکارآمد، ضعیف و به دور از حکمت و شریعت برخوردارند؟ این نوع توجه او به دولت، چه در سطح دولتهای اسلامی و چه دولتهای جوامع و تمدنهای گذشته، همچون چین، هند و ایران قدیم، حاکی از آن است که وی نسبت به جامعة سیاسی خود و نسبت به ماهیت وکارکرد دولت حاکم بر جامعه مسلمین، دغدغه ذهنی داشته و بنابر آن چه در مروج الذهب نقل کرده است، نشان میدهد که از وضعیت دولت اسلامی نگرانی داشته و با توجه به مطالعاتی که از دولتهای موفق و بادوام وکار آمد جوامع گذشته داشته، به اصلاح دولت و کارآمد کردن آن از طریق آسیبشناسی و تشخیص معضلة دولت اسلامی میاندیشیده است."