چکیده:
اهمیت واقعة مشروطه در گرد و غبار سرنوشت آن گم شد و چالش نظری آن در بستر تاریخ اندیشه دینی / ایرانی جاری نشد. مناظرههای فقهی آن تداوم نیافت و پژوهشهای توصیفی ـ تحلیلی پس از آن رنگ و بوی علوم اجتماعی و سیاسی را به خود گرفت. تلاش این نوشتار، ارائه الگویی فقهی برای بررسی مشروطه و تأکید بر سپهر دینی این تحول و لزوم توجه به این سنت، در حل مشکلات امروز است.
خلاصه ماشینی:
"به نظر میرسد صرفنظر از این که چه بر سر مشروطه تاریخی آمد، «نظریه مشروطه» به حیات خود ادامه داد و توأمان در آرای فقها، بازسازی شد، اساسی نو در فقه سیاسی شیعه پایهریزی کرد و دیدگاه فقها در این پارادایم در خصوص چگونگی حکومت در عصر غیبت، محدوده امور حسبه، جایگاه عقل در نظام تشریع، وظایف اجتماعی مجتهدین، تحول یافت.
این دسته به صورت جدی سئوال میکنند که «چه طور بعد از به کار بردن مفهوم عقل مستقل از سوی نائینی، وی از مفاهیم شرعی مانند امت استفاده میکند؟ یا چگونه میتوان حکومتی تأسیس کرد که به قول نائینی در ذات خود، برآیند وظایف نوعیه جامعه است، اما در عین حال، قانون اساسیاش موافق با مقتضیات مذهب باشد؟» 150 این تحلیلها بدون توجه به مبانی فقهی و اصولی نائینی و منطق درونی مشروطه، و در عین حال، برای حفظ نائینی در اردوگاه دموکراسیخواهی، او را چنین تأویل میبرند که: «ممکن نیست اصول و چارچوب قوانین حاکم بر جامعه بشری توسط یک تن و برای همیشه تعیین شده باشد؛ به نحوی که نیاز به دخالت عقل مستقل که نماینده عام و قوای نوعیه جامعه است، در تدوین آنها احساس نشود؛ قضیهای که به گمان ما اعتقاد حقیقی و باطنی نائینی را تشکیل میداده است».
آخوند خراسانی، یکی از سه عالم بزرگ نجف، و اثرگذارترین کانون مشروطهخواهی، این دغدغه را چنین بیان میکند: زمان و عصر ما در آستانه تحول است، دیر یا زود، تحولات سیاسی و اجتماعی رخ خواهد داد اگر عالمان دین که مدعی رهبریت جامعه اسلامی را دارند، یا باید خود زمام فکری نهضت را به دست گیرند و یا از ادعای خود، صرفنظر نمایند و گرنه، دیگران (و بیشتر اندیشهوران لائیک) این مهم را انجام خواهند دارد."