چکیده:
انقلاب اسلامی از حیث تأثیر نظری، نقطه عطفی در تحریک موج استقلال طلبی و آزادیخواهی منطقه قفقاز به شمار میآید. پس از فروپاشی شوروی و استقلال کشورهای واقع در قفقاز جنوبی، علیرغم ایجاد فضای مناسب برای ایفای نقش در تحولات متعدد سیاسی این کشورها، به دلایل درونی و بیرونی، انقلاب اسلامی در تأثیرگذاری عینی بر این منطقه (به استثناء میانجیگری در موضوع قرهباغ) موفقیت چشمگیری نداشته و نفوذ ایران از بدو استقلال کشورهای این منطقه، سیر نزولی را پیموده است. همچنین جمهوری اسلامی در قبال تحولات جمهوریهای قفقاز شمالی واقع در حاکمیت روسیه نیز نقش فعالی ایفا نکرده است. از اینرو نوشتار حاضر به تأثیر و نقش انقلاب اسلامی در این منطقه میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"مسئولین دستگاه دیپلماسی ایران از همان بدو استقلال خواهی مردم قفقاز در دهه 1990، اهمیت این مسئله را تا اندازهای درک کردند و بلافاصله پس از فروپاشی شوروی و کسب استقلال سه جمهوری آذربایجان، ferod Holidy Condement to react, unable to influence: Iran and Transaucasus, Holiday (London: UCL press, 1996): 73 ارمنستان و گرجستان در قفقاز جنوبی، نهادی تخصصی در وزارت خارجه تأسیس شد و مجلهای علمی ـ ترویجی تحت عنوان «مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز» از سال 1371 آغاز به انتشار نمود؛ چرا که سوق الجیشی بودن قفقاز از یک سو و سابقه تاریخی در هم تنیده ایران با این منطقه از طرف دیگر، ایجاب میکرد که ایران به نقش تاریخیاش باز گردد؛ کما اینکه قدرتهای جهانی و منطقهای نسبت به قفقاز، تمرکز زیادی از خود نشان دادهاند.
پس از فروپاشی شوروی و شکلگیری جمهوریهای مستقل در قفقاز جنوبی، امید آن بود که جمهوری اسلامی ایران از فضای مساعد به وجود آمده برای نفوذ در این منطقه و انتشار پیام و الگوی انقلاب اسلامی، استفاده بهینه کند، اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، این بود که هیچ یک از دولتهای برآمده از انقلاب اسلامی، آن چنان که باید نتوانستند تحولات سیاسی سه کشور آذربایجان، ارمنستان و گرجستان ـ که هر کدام، آبستن تحولات درونی و بیرونی بسیاری بودند ـ در قفقاز جنوبی را تحت تأثیرات قابل توجه قرار دهند (میانجیگری در بحران قرهباغ، یک استثناء محسوب میشود)."