خلاصه ماشینی:
"از یک طرح پژوهشی کلان که جریانشناسی تفسیر و آسیبشناسی آن را عهدهدار است و چنانکه در مقدمه کتاب آمده است، متولیان این طرح، کلان طرحنامه و شاخههای آن را مکرر، مطالعه، مناقشه و رایزنی کردهاند، انتظار میرفت که در گام نخست و در مقدمه کتاب، مراد خود را از دو اصطلاح محوری این پژوهش؛ یعنی «جریانشناسی» و «آسیبشناسی» بیان کنند، که لازمۀ آن روشنشدن معنای موردنظر آنها از «جریان تفسیری» و «آسیب» نیز خواهد بود.
از یک طرح پژوهشی کلان که جریانشناسی تفسیر و آسیبشناسی آن را عهدهدار است و چنانکه در مقدمه کتاب آمده است، متولیان این طرح، کلان طرحنامه و شاخههای آن را مکرر، مطالعه، مناقشه و رایزنی کردهاند، انتظار میرفت که در گام نخست و در مقدمه کتاب، مراد خود را از دو اصطلاح محوری این پژوهش؛ یعنی «جریانشناسی» و «آسیبشناسی» بیان کنند، که لازمۀ آن روشنشدن معنای موردنظر آنها از «جریان تفسیری» و «آسیب» نیز خواهد بود.
تقریبا همه مواردی که در این کتاب با عنوان «آسیبهای غایی» برای جریانهای تفسیری شمرده و بحث شده است، از آنجا که به آثار و پیامدهای جریانهای تفسیری در ساحتهای غیرتفسیری اشاره دارد ـ فارغ از درستی یا نادرستی ادعاها از اساس، از دایره آسیبشناسی جریانهای تفسیری بیرون است؛ برای نمونه «خلأآفرینی و بسترسازی برای رأی گروهی»، یکی از آسیبهای غایی جریان تفسیری روایتگرا قلمداد شده است.
تقریبا همه مواردی که در این کتاب با عنوان «آسیبهای غایی» برای جریانهای تفسیری شمرده و بحث شده است، از آنجا که به آثار و پیامدهای جریانهای تفسیری در ساحتهای غیرتفسیری اشاره دارد ـ فارغ از درستی یا نادرستی ادعاها از اساس، از دایره آسیبشناسی جریانهای تفسیری بیرون است؛ برای نمونه «خلأآفرینی و بسترسازی برای رأی گروهی»، یکی از آسیبهای غایی جریان تفسیری روایتگرا قلمداد شده است."