چکیده:
یک نظام حکومتی بر بستر باورها و زمینههای ذهنی حکومت شوندگان شکل میگیرد.
شکلگیری یک حکومت، تشکیل معادله است که طرفین آن را حکومت کنندگان و حکومت شوندگان
تشکیل میدهند. در این رابطه، حکومت نیاز به اعمال قدرت و اراده برای رسیدن به
اهداف خود دارد. فرامین و نواهی حکومت زمانی از طرف مردم (حکومت شوندگان) پذیرفته
میشود که آنها به حقانیت یک نظام حکومتی باور داشته و اطاعت از آن را بر خود لازم
ببینند. مشروعیت در معنای ناب و خالص، اعتقاد حکومت شوندگان به حقانیت حکومت
کنندگان است. ماکس وبر در صورت بندی مشروعیت حکومتها، سه نوع سیادت کاریزما
(فره)، سنتی و عقلانی ـ قانونی را که هر کدام دارای ویژگیهای خاص خود هستند، مطرح
میکند. این مقاله ضمن بررسی دیدگاه ماکس وبر دربارة مشروعیت، دیدگاه اسلام را نیز
در این باره از منظر اهل سنت و شیعه مطرح ارائه میدهد.
A state system is shaped on field of believes & governed people’s mental base. Constitution a state is forming on equation that its sides are the rulers & governed people. In this relation, governance need to use power & determine for getting its objects.
Dictation and interdictions of the state are obeyed by all people when they can believe its justification and to know this necessity to obey from it. Legitimacy by its entirely meaning is the governed people’s belief to justification of rulers. Max weber explain three kinds of dominancy of charisma, traditional, legall-mental, in classification of state legitimacy.
This article, in addition of evaluation about legitimacy, exposure the islamic theory in aspect of Shiite and Sunnite.
خلاصه ماشینی:
"آنچه مسلم است در دوران امام (ع) شیعه برای رهبری جامعة اسلامی مشکلی ندارد، بحث از آنجا آغاز میشود که در زمان غیبت تکلیف جامعة اسلامیچیست؟ اگر قائل به نظریة دولت در فقه شیعه باشیم، سئوالات متعددی بر سر راه این نظریه وجود دارد: 1ـ منبع مشروعیت قدرت سیاسی (انتصاب از سوی خداوند یا انتخاب از سوی مردم با رعایت شرایط دینی)؛ 2ـ شرایط رئیس دولت اسلامی، بویژه لزوم شرط فقاهت یا کفایت مؤمن مدبر (جایگاه فقیهان در حکومت اسلامی: نظارت عالیه بر تقنین یا ولایت مطلقه بر تدبیر)؛ 3ـ اطلاق و تقیید اختیارات دولت اسلامی(مسألة نسبت اختیارات دولت اسلامیبا احکام اولی و ثانوی، احکام حکومتی و مصلحت نظام، امور حسبیه و قانون اساسی)(کدیور، 1376، ص 46 ـ 45).
نتیجه نتیجه بحث حاضر آن است که عوامل مشروعیت آفرین از دیدگاه ماکس وبر در مرحلة آغاز حکومتها میتوانند در استمرار و تداوم نظامهای حکومتی، کارآیی و اثر خود را از دست بدهند؛ بویژه سیادت سنتی و کاریزما که ناکارآیی یک حکومت این نوع سیادتها را بطور جدی در معرض تهدید قرار میدهد و در سیادت عقلانی ـ قانونی نیز ناکارآمدی یک حکومت میتواند از راههای قانونی منجر به تغییر آن شود، در حالی که مبانی مشروعیت آفرین در اسلام به دلیل عمق و ریشه در اعتقاد مردم، از استحکام بیشتری برخوردار بوده و یک نظام مبتنی بر آموزههای اسلامی(چه شیعه و چه سنی)، حتی در صورت ناکارآمدی نیز امکان بقا و تداوم را داراست؛ مگر آنکه فاقد مبانی مشروعیت آفرین باشد."