چکیده:
نظریه سیاسی امام علی - نظریه سیاسی قرآن - در مباحث نظری حکومت، رهبری، مشروعیت، وظایف حکومت و مشارکت سیاسی در مقایسه با سایر دیدگاههای سیاسی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. نظریه سیاسی که پیدایی، عملکرد، اطاعت و هدفها را در حکومت به مطالعه میگیرد به دینی و غیردینی تقسیم میشود. نهجالبلاغه اهمیّت ویژهای برای بازیافت و بازخوانی نظریه سیاسی - دینی امام علی(ع) دارد. زیرا علی(ع) - که به جامعیت قرآن باور داشت و خود را عالم و عامل بدان میدانست - این کتاب را به یادگار گذاشته است. از منظر امام علی (ع) حکومت جانشین خداوند است و براساس شایستگیهایی به انبیا و جانشینان آنان واگذار میشود تا مجریان فرامین الهی در زمین باشند. شایستگیهای خلیفه در چارچوب آگاهی، توانایی و روحیه تعبد قابل مطالعه میباشد. این شرایط همهجایی و همه زمانی مینماید. تمام کارگزاران حکومتی براساس این شایستگیها استخدام میشوند. شایستگیهایی از این نوع در پژوهشهای فرادینی گذشته و حال مطرح بوده و هست ولی شفافیت و ضمانت نظریه قرآن را ندارد. در بخش وظایف، نظریه سیاسی قرآن با نظریه سنتی فرادینی همخوانی نسبی دارد که تربیت را در کنار آسایش مردم به رسمیت میشناسد. حکومت دینی به اصلاح، آسایش و امنیت مردم اهتمام دارد، امنیت مردم همانگونه که با تجاوز بیگانه، صدمه میبیند با فسادافکنی افراد و جریان برتری طلب داخلی نیز زیان میبیند، در رابطه با مخالفتهای داخلی نخست باید از گفتوگو و حکمیت استفاده کرد و در صورت ناکامی، از قدرت بهره جست. حکومت مشروعیتش برخاسته از مشیت الهی و شایستگیها و خدمات است، هر گاه مردم اعلان آمادگی کنند بر آگاهان لازم است به تشکیل حکومت و تدبیر امور بپردازند، شایستگی کارگزاران، خدمات حکومت و انتخاب و بیعت مردم، مردمی شدن حکومت را در پی دارد، نظریه خلیفةاللهی با پیششرط شایستگیها و چگونگی ارائه خدمات، جلو استبداد را میگیرد ولی نظریه تئوکراسی غربی بستر پیدایش استبداد به حساب میآید.
خلاصه ماشینی:
"نمونه چهارم: »أفینبغی أن یکون الخلیفة علی الامة إلا أعلمهم بکتاب الله و سنة نبیه، و قد قال الله: »أفمن یهدی الی الحق أحق أن یتبع أم من لایهدی إلا أن یهدی فما لکم کیف تحکمون«(یونس/35)، و قال الله: »إن الله اصطفاه علیکم و زاده بسطة فی العلم و الجسم«(بقره/247) 39 آیا سزاوار است که جز آگاه ترین امت به قرآن و سنت بر آنان حکومت کند، حال آن که خداوند می فرماید: »آیا کسی که هدایت به سوی حق می کند برای پیروی شایسته تر است، یا آن کس که خود هدایت نمی شود مگر هدایتش کنند!
تعالی اخلاقی که در این متن، نتیجه رعایت حلال و حرام، بایدها و نبایدهای شرعی و آشنایی با معارف هستی شناختی تلقی شده است، در حقیقت دلیل و فلسفه دست یازیدن دولت به عنوان عهده دار مقام خلافت الهی به پاسداری از دین، آموزش و پرورش مردم، اجرای مقررات و دادرسی دانسته شده است و اساس توصیه ها و اقدامات حکومتی امام علی(ع) در رابطه با مسئولیتهای یادشده شمرده می شود، از باب نمونه امام(ع) در راستای بیان خطوط کلی و اساسی وظایف مالک اشتر می فرماید: »… أن ینصرالله بقلبه و یده و لسانه، فإنه جل اسمه قد تکفل بنصر من نصره و اعزاز من أعزه [ان تنصروا الله ینصرکم« (محمد/7)]71 او (مالک) وظیفه دارد که با قلب و دست و زبانش به یاری خداوند بپردازد، بدان دلیل که خداوند تعهد سپرده است که یاری و عزت دهد به کسی که به یاری او می شتابد و در جهت پیروزی او تلاش می نماید."