چکیده:
ورزش بهرغم پیشینه تاریخی و کهنش،از دهه هشتاد وارد حوزه جامعهشناسی شد و کانونی توجه این علم قرار گرفت.علمی که به بررسی رابطه متقابل بین افراد و ساختارهای جامعه از یک سو و ورزش از سوی دیگر پرداخته و به تفهیم،تبیین و تفسیر رابطه متقابل الگوهای رفتاری انسان با ورزش میپردازد.جامعهشناسی ورزش به عنوان حوزهایی جدید و نوپیدا به طرح بینش جامعهشناختی جهت شناخت ابعاد کارکردی ورزش در زندگی اجتماعی انسآنها روی آورده است.این حوزه علمی نوپا با چنین اندیشهای به بررسی این پدیده اجتماعی روی آورده تا ضمن بازشناسی کارکردهای اجتماعی این پدیده در جامعه،از آن به عنوان ساز و کاری مناسب جهت بهبود ساختارهای جوامع استفاده کند.طلیعهدار این حوزه«مارسل موس»جامعهشناس فرانسوی است که با تألیف کتاب«فنون و بدن»به سال 1934 این سرزمین جدیدی را فتح کرد.بعد از وی«هویزینگا»،«کایووا»و «گاتمن»این انگاره فکری را بسط گسترش داده و«الیاس»و«بوردیو»رابطه متقابل ورزش را با سبک زندگی، عادت واره و سرمایه اجتماعی بررسی نمودند،هرچند که«آدورنو»با سنت مکتب فرانکفورتی و با رویکردی انتقادی به آن نگریسته و از ورزش به عنوان توجیهگر مسایل سیاسی سخن به میان آورده است.
خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) علاوه بر این،«گاتمن»با الهام از«مرتون»فرضیه«وبر»را تغییر داده و آن را در یک صورت بندی نزدیکتر به تاریخ و فرهنگی ارایه میکند،به گونهایی که او نقش جهانبینی عمل گرایانه و عقلانی را که باعث توسعه تفکر علمی میگردد و از این راه در طول قرن هیجدهم در زندگی اجتماعی نفوذ میکند،در سیر تکوین تکاملی ورزشهای مهم شمرده و معتقد است که پیدایش ورزشهای مدرن نه بازتاب پیروزی سرمایهداری است و نه پیامد جلوس پروتستانیزم،بلکه نتیجه توسعه آرام جهانبینی عملگرا،تجربی و ذهنیت ریاضی است (همان منبع).
زیرا از قرن هفده تا قرن نوزدهم تلاشهای فراوانی جهت جلوگیری و ممنوع کردن صورتهای خشونتآمیز رقابتهای تن به تن معمول شده و قواعد و قوانینی لازم برای جلوگیری از برخوردها وضع شده،به طوری که این فرآیند تخفیف خشونت به طرز محسوسی بازیهای بدنی را به فعالیتهای نمایشی مبدل نموده که طی آنها زندگی شرکت کنندگان در بازیها دیگر در خطر نبوده و حساسیت بازی کنان و تماشاگران را به گونهای تغییر میدهد که آنان طاقت دیدن به قتل رسیدن حریف و خونریزی در صحنه رقابت را ندارند.
«الیاس» در این تحلیل،نه تنها شکل ورزش مدرن را با شکل بازیهای رقابتی بدنی گذشته متفاوت میداند،بلکه معتقد است جامعه مدرن بر پایه روابط اجتماعی متمایز از جوامع قدیمی بنا شده است،به طوری که تفاوت میان حال و گذشته را به وضوح میتوان مشاهده نمود.
«بوردیو»در مقاله تحت عنوان«چگونه میتوان ورزشکار بود»؟به تحلیل ورزش به عنوان یک پدیده اجتماعی پرداخته و ورزش را به عنوان پهنه و میدانی برای رقابت بر سر قدرت دانسته و نشان میدهد که چگونه در عملی به ظاهر کاملا غیر سیاسی،دائما سیاست در این عرصه حضوری فعال دارد."