چکیده:
در این مقاله«تمثیل رؤیا»به مثابه یک«نوع ادبی»مطرح شده است.پنج اثر سیر العباد الی المعاد،ارداویرافنامه،رسالهء آمرزش،کمدی الهی و سیر و سلوک زائر از مصادیق این نوع ادبی هستند که با داستانهای پریان مورد مقایسه قرار گرفته و شباهتهای عناصر جادویی در تمثیل رؤیا و داستان پریان برشمرده شده است.سپس با بررسی کارکرد عناصر داستان پریان در تمثیل رؤیا،دلایل روی آوردن آفرینندگان این آثار به عناصر داستان پریان بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
"پنج اثر سیر العباد الی المعاد،ارداویرافنامه،رسالهء آمرزش،کمدی الهی و سیر و سلوک زائر از مصادیق این نوع ادبی هستند که با داستانهای پریان مورد مقایسه قرار گرفته و شباهتهای عناصر جادویی در تمثیل رؤیا و داستان پریان برشمرده شده است.
با بررسی پنج نمونهء برجستهء نوع ادبی تمثیل رؤیا:سیر العباد الی المعاد،ارداویرافنامه،رسالهء آمرزش،کمدی الهی و سیر و سلوک زائر،میتوان به شباهتهای قابل ملاحظهای بین این آثار و داستان پریان دست یافت.
»8 با توسعه دادن شخصیتهای موجود در داستان پریان میتوان آنها را بر تمثیلهای رؤیایی منطبق کرد:قهرمان،شخصیت اصلی هر دو گونه داستان است که برای یافتن مطلوبی برانگیخته میشود؛اگر شخصیت شاهدخت را توسعه داده، آن را به مطلوب یا رسیدن به هدفی سختیاب ولی ارزشمند تعبیر کنیم، درمییابیم قهرمان تمثیل رؤیا نیز با گسستن از خانهاش،در پی یافتن حقیقتی ارزشمند است.
شاهدخت داستان پریان در این داستانها جلوهای عالیتر یافته،به مطلوبی جاودانه تبدیل میشود و سالک با دیدار با او به گونهای آزادی و آگاهی دست مییابد.
سالک کمدی الهی نیز چون دیگر قهرمانان داستانهای پریان،به یاری و راهنمایی راهنمایانی شفیق،راهی راهی دشوار میشود و به رویارویی با ضد قهرمانانی برمیآید؛شاهدخت،بئاتریس،در این داستان تنها یک زن نیست که همین شاهدخت خود نقش فرستنده و بخشنده را نیز بر عهده دارد تا سالک را شهودی شکوهمند برکشاند.
جلوهء ضد قهرمانان و رویارویی مستقیم با قهرمان با آنان در این داستان بیش از دیگر داستانها وجود دارد و گاه قهرمان در نبردها تا پای جان میجنگد و همراهانش به دست ضد قهرمانان کشته میشوند؛ولی او به یاری نیروهایی جادویی نجات مییابد."