چکیده:
در این نوشتار بر آنیم تا مباحث معرفتی درون دینی را با نگاه درون دینی بررسی کنیم. نخست به چیستی معرفت موردنظراصحاب دین و مستدل بودن آن، پرداخته ایم و در این زمینه، تفکیک دین داران را از متصدیان و صاحبان مذاهب فکری لازم دانسته ایم. امکان دست یابی به معرفت از نگاه اندیشمندان دینی و مروری به مدل های گوناگون دست یابی به معرفت، بخش بعدی را تشکیل می دهد. بحث دیگر، عوامل و موانع معرفت از نگاه منابع دینی است؛ اموری همچون تقوا در دست یابی به معرفت و اموری مانند تبعیت از هوی و هوس، در منع از معرفت، نقش اساسی دارند. ذومراتب بودن معرفت و وجود حجاب های نورانی در مراتب بالاتر و اینکه مراتب پایین معرفت، حجاب مراتب بالا می شود، موضوع دیگری است که به اختصار بیان شده است.
در ادامه، گزاره های دینی در دو بخش اعتقادی و فقهی مطرح شده است. در امور اعتقادی، علمی بودن گزاره ها لازم دانسته شده است و همین امر در امور فقهی نیز برقرار است؛ مگر موارد اندکی که استثنا شده است. البته نکته مهم آن است که به نظر نگارنده، گزاره های فقهی دو بعد فقهی و اعتقادی دارند و در بعد اعتقادی، همیشه ضرورت علمی بودن محفوظ است. در نظر گرفتن این نکته، پی آمدهای مثبتی می تواند داشته باشد.
This article will try to analyze intra-religious cognitive discussions from an intra-religious perspective.
The first question mentioned is what religious scholars mean by knowledge and how much is it rational. It is said in this section that it is necessary to differentiate between common religious people and religious theoreticians and scholars. In the next section، we will discuss the possibility of achieving knowledge، as the Islamic scholars say، and will review the different ways of achieving knowledge. Another discussion is the obstacles and factors effecting knowledge from the perspective of religious sources; for example piety has a great effect on achieving knowledge and sensuality is a big obstacle. The following points are briefly mentioned as well: knowledge has different levels; there are some luminous curtains in the higher degrees of knowledge; and the lower degrees of knowledge are curtains for the higher degrees.
In the next section religious statements are discussed in two parts: beliefs and jurisprudence. It is said in the belief section that all the statements should be scientific. It is the same in the jurisprudence section except a few cases which are excluded. The important point is that the author believes jurisprudential statements have two aspects: belief-wise and jurisprudential; and the first one should always be scientific. Considering this point has some good results.
خلاصه ماشینی:
علم تصديقي ، از چنـد علم تصوري به اضافة حکم ميان آنها تشکيل مي شود، ولي علم تصوري از هرگونه حکمـي خالي است و بعضي از تعاريف فوق ؛ مانند تعريف اول و دوم و ششم نسبت به بود و نبود حکم لابشرط است ؛ در حالي که در معرفت شناسي ، از علمي بحث مي شـود کـه افـزون بـر ادراک , حکمي صورت گرفته باشد تا امکان بحث از مطابقت در آن مطرح شود.
(به نقل از: فعالي ، ١٣٨٠ش : ص٢١) البته توجيه و ارائة دليل کافي برمدعي معرفت لازم است تا يافتة خود را به اثبات رساند و به ديگران منتقل کند، ولي اينکه توجيه ، رکني از ارکان معرفت باشد، قابـل تأمـل اسـت ؛ يعني نمي توان ارائه نکردن دليل ، يا ناتواني بر ارائه دليل را با نبود معرفـت يکـي دانـست و اينکه دليل داشتن را مستلزم توان دليل آوردن بدانيم ، صحيح نمي نمايد؛ چه بسا ره يافتگان به کوي حقيقت که از بيان آنچه يافته اند ناتوان بوده اند: من گنگ خواب ديدم وعالم تمام کر من عاجزم زگفتن و خلق از شنيدنش برخي از انديشمندان غربي نيز در تلازم فوق تشکيک کرده انـد.
به همين دليل ، عارف بـدون آنکـه راه اسـتدلال را نفي کند، بر اولويت راه خود تأکيد دارد: چشم اگر داري تو کورانه ميا ور نداري چشم دست آورعصا آن عصاي حزم و استدلال را چون نداري ديد مي کن پيشوا (مولانا، ١٣٧٦ش : دفتر سوم ، بيت ٢٧٦، ٢٧٧) همان گونه که در غرب قائلان به امکان معرفت ديني ، هر کدام راه يا راه هـايي را بـر آن معرفت پيشنهاد داده اند، در ميان انديشمندان اسلامي نيز بسياري را مي توان يافت کـه تعـدد راه هاي تحصيل معرفت را گوش زد کرده اند.