چکیده:
ساختار گسسته نمای شعر حافظ،از همان ابتدا نوآشنایان شعر او را واداشته تا ابیات و دیگر عنصرهای سازندهی این زیباترین غزلهای فارسی را،جداگانه و بدون پیوند با یکدیگر، بررسی کنند و به این ترتیب،افزون بر آنکه خود را از ادراک جانتپنده و معماری ظریف و در عین حال استوار این اشعار محروم ساخته،با گستراندن چندگانگی معنایی و پراکندگی شعر حافظ،به بخشی از روح و ادبیات آن آسیب وارد کردهاند؛زیرا پیام شاعرانه،در ادراک انسجام درونی شعر و ارتباط عناصر ادبی آن با یکدیگر عینیت مییابد و در واقع محتوای شعر،بدون دریافت ساختار و هماهنگی معنایی اجزا و عناصر آن،میسر نمیشود. در این میان برخی حافظپژوهان،به ویژه در دوران معاصر،معتقدند که با دقت نظر در ساخت و معنای مجازی الفاظ،همچنین با داشتن اطلاعاتی از زیربنای فکری و ذهنی حافظ و با درنظر گرفتن بستر فرهنگی شعر فارسی،میتوان حرکت ذهن شاعر و نیزی توالی تصاویر و سایر اجزای شعر را پیگیری کرد و در نهایت،ساختار منسجم و اتحاد معنایی آن را باز کرد.نوشتار حاضر در راستای این هدف با پیشنهاد پنج محور اصلی هماهنگکنندهی غزلهای حافظ،کوشیده است روشی منظم ارایه دهد تا خواننده را درپیگیری و دریافت توالی منطقیتر و انسجام و اتحاد معنایی غزلهای خواجهی بزرگ،راهنمایی کند. این پنج محور عبارتند از:1-به کارگیری عنصر روایت2-برخورداری از یک فضای هماهنگ یا موتیف مقید در ساختار غزل3-تحمیل و گستراندن عنصر معنایی همسان بر کل غزل4-گستردن و پراکندن مصداقها و نمونههای گوناگون از یک حقیقت واحد5-واژهها در خدمت انسجام و مضمونسازی.
خلاصه ماشینی:
"به عنوان نمونه،به این غزل توجه کنید: نفس باد صبا مشکفشان خواهد شد عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد این تطاول که کشید از غم هجران بلبل تا سراپردهی گل نعرهزنان خواهد شد گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی مایهی نقد بقا را که ضمان خواهد شد ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرود چندگویی که چنین رفت و چنان خواهد شد حافظ از بهر تو آمد سوی اقلیم وجود قدمی نه به وداعش که روان خواهد شد (غ 461) در این غزل روایتی از بهار،همچون خیمهای بر کل شعر سایه افکنده و سایر معانی و تصویرها و نیز حالتهای احساسی را در خود جا داده است،چنانکه همهی آنها تنها در زیر این خیمه است که با یکدیگر هماهنگی مییابند و اگر از این فضاسازی برکنده شوند،ارتباط خود را با سایر اجزا از دست میدهند و هرکدام به تنهایی حاوی معنای ویژهای خواهند شد که همان بیت بر آنها حمل میکند."