چکیده:
فعل مضارع در میان زبانهای عربی و فارسی از دیگر فعلها،کاربرد بیشتری دارد زیرا این فعل دارای گونههای بسیار و ساختارهای متنوع است و برخلاف فعل ماضی که تنها برگذشته دلالت دارد،این فعل هم بر زمان حال و هم بر آینده دلالت میکند و از همین روی دامنهء معنایی آن وسیعتر و گسترهء کاربردی آن پهناورتر و میدان ساختاری آن فراختر از فعلهای دیگر است.نگارنده در این مقاله با پیگیری و پژوهش در روشهای کاربردی این فعل،به ارایه نمونههایی از عربی و فارسی خواهد پرداخت و با مقایسه و تطبیق آنها با یکدیگر و با بهرهگیری از نظرات دانشمندان نحوی و دستوری در این باره به توضیح و تبیین خواهد نشست تا گوشهای از وسعت هر دو زبان را آشکار سازد. بیگمان گستردگی فعل مضارع در زبان فارسی از گستردگی آن در زبان عربی کمتر نمیباشد و با برابر نهادن عربی این موضوع در کنار فارسی آن،نه تنها به زوایای پنهان زبان میتوان پی برد بلکه از این راه نکات بلاغی و زیباییهای ظریف آن نیز دریافت میشود و مرزهای قلمرو معانی بلند بر محمل الفاظ دقیق نمایان میگردد.
خلاصه ماشینی:
"فعل مضارع فعلی است که بر کاری یا حالتی در زمان حال و آینده دلالت دارد،مانند «یکتب:مینویسد و خواهد نوشت»و مانند فعلهای مضارع«یحسر،یبد،یجم و یغرق»در بیت زیر از ذو الرمه: و انسان عینی یحسر الماء تاره فیبدو و تارات یجم فیغرق مردمک چشمم یک بار اشک را آشکار میسازد و او در آب چشمم نمایان میگردد و چون اشکم بسیار روان شود او در میان آن غرق میشود(الشریف:601/3).
حافظ گوید: تو با خدای خود انداز کار و دل خوشدار که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند (حافظ شیرازی 3631:252) اصلا در زبان فارسی بسیاری از ساختهای فعل امر که بر طلب دلالت دارد با ساختهای مضارع ساده و التزامی یکسان است(خیامپور 2831:18).
عراقی گوید: وگر خواهی که دریایی به عقل این رمز را نتوان که اندر ساغر موری نگنجد بحر عمانی (عراقی 6331:001) حافظ گوید: خواهم که پیش میرمت ای بیوفا طبیب بیمار بازپرس که در انتظارمت (حافظ شیرازی 3631:721) سنایی گوید: شاید که خاک پای تو بوسم که خود تویی مداح را به وجود و به انصاف دستیار (سنایی 1431:432) در فارسی نیز پس از حرف ربط شرط«اگر»فعل مضارع بر زمان آینده دلالت میکند حافظ گوید: گر می فروش حاجت رندان روا کند ایزد گنه ببخشد و دفع بلا کند (حافظ شیرازی 3631:052) سعدی گوید: گر برود جان ما در طلب روی دوست حیف باشد که دوست دوستتر از جان ماست (سعدی 8631:074) اقسام فعل مستقبل فعل مستقبل دو گونه دارد: 1-مستقبل مجرد که بر کاری دلالت میکند که وقوع آن در آینده حتمی به نظر میرسد مانند«لا بد أن یعود:ناگزیر است که برگردد».
تصحیح محمد محیی الدین عبد الحمید تهران:دار الکوخ للطباعه و النشر."