خلاصه ماشینی:
"آخر مارکسیسم باید برای ما روشن سازد که کدامیک از فلاسفهء متافیزیک در پیوستگی و ارتباط عمومی پدیدهها تردید نموده و نظر یک منحط و غیر علمی(تجریدی) را پذیرفته است؟و کدامیک از کتافیزیسینها به اصل تاثیر متقابل و طبیعت مرتبط،بر اساس استوار و مستحکم"علیت"اتفاق و تصادف را در عالم،محال دانسته و نیز نظریه "ضرورت ذاتی"2را رد میکند و تنها این (1)-ماتریالیسم دیالکتیک/صفحهی 4 (2)-این نظریه میگوید اجزاء طبیعت و موجودات جهان براساس ضرورتی که درذات آنها بوده پدید آمدهاند و در وجود آنها هیچگونه نیازی به علت خارجی نیست اصل را بر پایه فلسفهء خود قرار داده که وجود و پیدایش هر پدیدهای مربوط به اسباب و علل و شرایط ویژهای است و بهطور کلی براساس قانون"علیت"تمتم اجزاء جهان بوسیله یک سلسله رشتههای ارتباطی بهم پیوند خورده و هر جزئی مکان و موضعی از عالم را احراز نموده که توالی شرایط و اسباب و کاروان علل و معلول ایجاب نموده است.
7 نکتهء دقیق و قابل توجهی که در این مجال ممکن است مورد اشکال و پرستش قرار گیرد،اینست که اگر ارتباط اجزاء طبیعت را بپذیریم،پس تعریف هریک از فنومنها بصورت مستقل در منطق متافیزیکی چه مفهوم و معنایی را خواهد داشت؟ در پاسخ این اشکال باید بگوئیم که اعتراف به اصل تاثیر متقابل و همبستگی عمومی اشیاء بدین معنا نیست که نتوانیم موجودات و پدیدهها را بطور مستقل نیز لحاظ کنیم و برای هریک از آنها تعریف و تحدیدی بیاوریم و به همین جهت است که موضوع "تعریف"یکی از مباحث مهم منطق متافیزیک (6)-ماهی المارکسیه/صفحهی 75_76 (7)-فلسفتنا/صفحه 271 را تشکیل میدهد و شاید یکی از دلائلی که مارکسیستها را برانگیخته که چنین اتهامی را به متافیزیک وارد آورده و این مکتب را در شمار طرفداران نظریه"تجریدی"به حساب آورند،همین باشد."