خلاصه ماشینی:
"جدای از اینگونه دعاوی ـ که رنگ طعنه و دشنام از بعضی از آنها هویداست ـ ممکن است یک فرد شیعی در برخورد با حدیث امام باقر علیهالسلام که فرمود: «نزل القرآن علی اربعة ارباع، ربع فینا و ربع فی عدونا و ربع سنن و امثال و ربع فرائض و احکام» (1) از خود بپرسد که مقصود امام علیهالسلام از این بیان چیست؟ یا وقتی در مراجعه به تفاسیر، مواردی را ببیند که براساس روایت، آیه بر ائمه علیهمالسلام یا دشمنان آنان حمل میشود، با آنکه در نگاه نخست، ظاهر آیه از آن منصرف است، از خود سوءال کند که آیا این روایات توجیه صحیح دارد؟ نمونههایی از این دست روایات را نقل میکنیم: 1.
بنابراین، پذیرش قاعده «جری» مجوز آن نمیگردد که هر روایتی که آیه قرآن را بر ائمه علیهمالسلام یا دشمنان آنان تطبیق نموده، درخور اعتنا باشد، چنانکه مرحوم علامه بسیاری از این دسته روایات را که در کتب روایی قوم آمده، در تفسیر خود نیاورده است.
است؟ آیا اینگونه آیات منحصر در آنها میشود؟ این جمود، مستلزم همان خطری است که در روایت امام باقر علیهالسلام به ما گوشزد شده است و نتیجه آن مرگ قرآن است، زیرا اگر قرار باشد آیه در یک مصداق خارجی ـ که به سبب آن نازل شده یا در یک قضیه خارجی محصور و محدود گردد، طبعا با انقراض آن فرد یا آن واقعه، آیه منقرض شده و وجود آن در کتابی که دم از جاودانگی میزند و خود را شفای درد جهانیان در هر زمان میداند، لغو و بیهوده مینماید؛ نتیجه تلخی که جوهرجوشان قرآن آن را برنمیتابد."