خلاصه ماشینی:
"قرن ها پیش از آنکه علم ادیان (Science of Religions) دینداری انسان را یک امر کلی و عام, بشناسد و تجلی حقیقت را در هرجا و هر زمان (نه در یک زمان و نه در بین گروهی خاص) ممکن شمارد و برای شناخت حیات دینی مردم جهان, قواعد مشترک جستجو کند و قرن ها پیش از آنکه در (پدیده شناسی دین) کسانی چون رادولف اوتو, یواخیم واخ و میرسیا الیاده روش تطبیقی را در پیش گیرند و برای فهم اغراض و معانی امور دینی (Epoch) در دوره معینی از تاریخ بشری, تعلیق یا توقیف تصورات و داوری های شخصی را شرط لازم بدانند, ابوریحان بیرونی, خود, به سائقه ذکاوت فطری به این نکات اساسی پی برده و در تحقیقات دینی خود روشی را اتخاذ کرده بود که اگر محدودیت های آن را که معلول محدودیت های امکانات زمانی و مکانی او است, نادیده بگیریم, در اصول و قواعد کلی با شیوه های جدید, توافق تام دارد.
نقدی بر روش استاد سبحانی گرچه در نگارش این موسوعه, روش و منهجی را در پیش گرفته و مذاهب و در نتیجه درس ها و مباحث خود را بر طبق آن تنظیم کرده است و به همین جهت, بحث اشاعره را دنبال اهل حدیث, مطرح می کند به دلیل اینکه اشاعره, مرجئه, جهمیه و کرامیه و حتی ماتریدیه از یک قبیل اند و همگی اهل حدیث اند و به همین جهت مقدم بر (معتزله) عقلی گران, مقدم می دارد,26 اما برحسب تقسیم بندی متداول کتاب های فرق و مذاهب که ناظر بر وقایع تاریخی آنها در تمدن اسلامی است, کتاب و مباحث خود را تنظیم کرده است و به همین دلیل هرگز بحثی از (صوفیه) و (تصوف) و فرقه های آن که در ادب و کلام و فرهنگ مسلمان جایگاه خاصی دارد و بسیاری از رجال و شخصیت های علمی از این گروهند به میان نیاورده است و جای بحث و بررسی اندیشه در زمینه تصوف و عرفان اصحاب و یاران و عقاید و آراء, و گرایشات اجتماعی و سیاسی آنها, جدا خالی مانده است."