چکیده:
اصل علّیت که از بدیهیترین اصول مورد پذیرش همة انسانها در طول تاریخ بوده و نقش تعیینکننده و بدون جایگزینی در پیشبینی رخدادهای طبیعی و فراطبیعی داشته و دارد، در فیزیک کوانتوم با چالش روبهرو شده است. دیدگاه مکانیکی نیوتن نیز که یکی از پایههای اساسی علم به حساب میآید، قرنها مورد پذیرش قرار گرفته بود ولی صحت و اصالت این دیدگاه، بر اثر پیشرفتهای علمی سالهای اخیر به ویژه با مطرح شدن نظریة کوانتوم در فیزیک، به صورت جدی مورد تردید قرار گرفته و به تصویری کاملا متفاوت از جهان هستی رسیده است.این مقاله به بررسی و نقد دیدگاه فیزیک کوانتوم دربارة اصل علّیت میپردازد.
خلاصه ماشینی:
ديدگاه مكانيكي نيوتن نيز كه يكي از پايههاي اساسي علم به حساب ميآيد، قرنها مورد پذيرش قرار گرفته بود ولي صحت و اصالت اين ديدگاه، بر اثر پيشرفتهاي علمي سالهاي اخير به ويژه با مطرح شدن نظرية كوانتوم در فيزيك، به صورت جدي مورد ترديد قرار گرفته و به تصويري كاملاً متفاوت از جهان هستي رسيده است.
نظرية كوانتوم هنگامي كه الكترون، براي نخستين بار در سال 1897 كشف شد، فرض بر اين بود كه ذرهاي بسيار كوچك است، يعني چيزي با اندازه و بُعد معين در فضاست ولي مطالعات بعدي نشان داد گرچه الكترون برخي مواقع به گونهاي عمل ميكند كه گويي ذره است Niels Henrik David Bohr.
اين اصل يكي از شروطي است كه در رابطة علّي و معلولي منظور ميشود و در تبيين آن بايد ثابت كنيم كه «تنها و تنها از علت معين، معلول معين توليد ميشود» و نيز «هر علتي، معلوم معين دارد»، بنابراين، شباهتهاي غير قابل تغيير و ثابتي بين هر علّت و معلولي وجود دارد و نيز علّت بايد دارندة چيزي باشد كه عطا ميكند (نمازي، 1382: 76) چون ممكن نيست فاقد شيء، معطي آن باشد وگرنه صدور هر چيز از هر چيزي امكانپذير و جايز خواهد بود.
اصل عدم قطعيت هايزنبرگ نشان ميدهد كه امكان پيشبيني قطعي و حتمي وضع آينده وجود ندارد و تنها به صورت احتمالي قابل پيشبيني است به همين سبب، تفسير اين اصل با ضرورت و سنخيت علّي كه يكي از اركان اصلي علّيت است، ناسازگار است (جوادي، 1375: 77).