چکیده:
در مقاله حاضر، از اهمیت علم و ادراک سخن میرود و بر نقش نفس و ذهن در این زمینه تاکید میشود. با اینکه نفس شریفترین عنصر ذاتی و واقعیت وجودی انسان است، اما به نظر میرسد قدر آن مجهول مانده است. نفس نه تنها با قلب و عقل، بلکه گاه با ذهن نیز مترادف گرفته میشود. ادعای نگارنده این مقاله آن است که اهمیت نفس از ذهن بیشتر است و در واقع، بین آن دو، رابطه عموم و خصوص مطلق وجود دارد. با در نظر گرفتن نقش ارزنده نفس، میتوان گفت که: «علم» حضور معلوم و یا اعیان خارجی در نزد نفس است. همزمان، ذهن انعکاسات اعیان خارجی را دریافت و ثبت میکند و موجود ذهنی را تشکیل میدهد که این موجود به نوبه خود، در حضور نفس قرار میگیرد و ادراک میشود. بنابراین، نفس با اشراف بر اعیان خارجی از یکطرف و با اشراف بر موجود ذهنی از طرف دیگر ـ همزمان ـ دو کارکرد دارد و موجود عینی و ذهنی را ادراک میکند. بدیهی است که موجود ذهنی برگرفته از موجود خارجی، و موجود خارجی نیز قائم به خود و مستقل از ذهن آدمی است. حکم، به مثابه عمل نفسانی، در تایید اعیان خارجی و نیز انعکاسات ذهنی نقش دارد.
خلاصه ماشینی:
به راستى «آگاهى» يا «اندر رسيدن» علماست؟ اگر علم است، آيا يقينى است؟ اگر يقينى است، آيا توأم با باور است؟ اگر توأم با باور است، آيا همراه با حكم است؟ و اگر چنين است، آيا اندر رسيدن و آگاهى، خود،نوعى تصديق است؟ توضيح آنكه مگر نه اين است كه واقعيت بيرونى با همه اوصافشدر خارج يكى است و ما در تحليل عقلى، بين موضوع، محمول، حكم و رابطه، تمايزقائل مىشويم؟ سؤالات پژوهش سؤال اصلى پژوهش حاضر اين است كه: آيا به راستى، علم با استعانت از نفس به دستمىآيد و يا فقط در ذهن آدمى است كه ادراك حاصل مىشود؟ همچنين، آيا ذهن هماننفس است يا اينكه نفس بر ذهن تقدّم دارد؟ آيا علمْ حاصل انطباع معلوم در ذهن است يااينكه با صِرف قرار گرفتن معلوم در برابر نفس، علم حاصل مىشود؟ آيا اگر چنينرويكردى به علم داشته باشيم، مشكلاتى كه تاكنون بر سر راه چگونگى تشكيل علمبوده است، برطرف مىشود يا همچنان به جا مىماند؟ آيا تصديق و حكم صرفا درقلمرو شناختشناسى مطرح است يا اينكه در عالم هستىشناسى هم كاربرد دارد؟ آياارتسام و انطباع، انفعال است و معناى پذيرش را كه توسط نفس انجام مىشود، دربردارد؟ آيا مىتوان گفت: انفعال خود فعل است؛ بدين معنا كه وقتى به صورت مجرّد و نهدر تقابل با فعل در نظر گرفته شود، كارى است كه نفس آن را انجام مىدهد؟ به عبارتديگر، آيا درست است كه بپذيريم نفس انسان در برابر مسائل و حوادث خارجى، اغلب،انفعالى عمل مىكند؟ در اين مقاله، نگارنده درباره تصوّر و تصديق به عنوان پايههاى اوليه شناخت سخننخواهد گفت؛ زيرا آن موضوع را در مقاله جداگانهاى بررسى كرده است.