چکیده:
لزوم تامین رفاه شهروندان از سوی دولت را میتوان از زوایای اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی و حقوقی مورد مطالعه قرار داد.اهمیت وجود سطح قابل قبولی از رفاه در اجتماع موجب شده است در جهان معاصر مفهوم دولت رفاه در برخی از کشورها عینیت یابد.پس از فعالیت گونههایی از دولت رفاه و صرف هزینههای سنگین ناشی از تامین رفاه عمومی در این دولتها و بروز بحران در اداره دولتهای رفاه،انتقادهایی به عملکرد آنها وارد شده است.در آغاز مطالب ارائهشده راجع به دولت رفاه برخی از مفاهیم و اصطلاحات مربوط به موضوع و اقدامات دولتهای رفاه برای تامین رفاه همگانی مورد مطالعه قرار گرفته است.سپس انتقادهای واردشده به دولتهای رفاه و اصلاحات انجامشده برای رفع بحران ناشی افزایش هزینههای این دولتها بررسی شده است و در پایان نتیجه مباحث مزبور ارائه گردیده است.
خلاصه ماشینی:
"این توسعه بهویژه طی سه دهه پس از پایان جنگ جهانی دوم صورت گرفت؛هنگامی که،همانطوری که میلتون فریدمن در سال 1962 نوشت:«رفاه بیش از آزادی در کشورهای دمکراتیک غالب شد»12بهعنوان نتیجه،سهم هزینه دولت از GDP در رفاه تامین شده از سوی دولت در همه کشورهای مبتنی بر اقتصاد بازار بسیار افزایش یافت.
گرچه ممکن است سیستم به صورت خصوصی یا به وسیله دولت اداره شود،سه اعتراض علیه طرحهای سرمایهگذاریشده از سوی دولت مطرح شده است:این طرحها به انحصار منجر میشوند،کارایی سرمایهگذاری آنها ممکن است از فقدان رقابت میان مدیران سرمایه آسیب بیند،و طرحهای مذکور میتوانند بسیار آسان،از طریق دولتهایی که به هدایت سرمایه یا اجرای ملی کردن غیرقانونی متمایل هستند، مورد یورش قرار گیرند.
براساس مفاد این نشریه،«تعدیل مزایا انجام نشده(در ایتالیا)،یا محدود گردیده بود(کانادا و هلند)،در حالیکه ترتیبات راجع به تامین رفاه به صورت آزمونهای توانمندیی در حال افزایش شده بود(در استرالیا)؛در برنامههای انتقال درآمد،پیوندهای تنگتری میان درآمد و کار برقرار شده است(در فرانسه،آلمان،هلند،اسپانیا، انگلستان)؛در بخش بهداشتی برای مطرح کردن نیروهای بازار، همچنین ظرفیت اضطراری(در بیمارستانها)به منظور تحریک موثرتر استفاده از منابع(آلمان،ایتالیا،هلند،پرتغال،انگلستان، ایالات متحده)کوششهایی صورت گرفته بود.
گونههای ایجاد شده ممکن است از دو طریق مورد انتقاد قرار گیرند:از یکسو، به سبب شکست در رفع فقر،رها کردن طبقه پایین اجتماع، بهبود خدمات رفاهی و غیره؛از سوی دیگر به سبب آثار اقتصادی و غیراقتصادی متفاوت مانند تضعیف اخلاق کار،توقف تولید ثروت،کشاندن مردم تحت تولیت دولت و تشویق به از هم پاشیدن خانوادهها."