چکیده:
(ساپ)به کار گرفته شده در شرکت مذکور جمعآوری سپس برای تحلیل دادهها از روش معادلات ساختاری استفاده شده است.نتایج به دست آمده از تحلیل دادهها توسط نرمافزار لیزرل بیانگر تأثیر عمیق عوامل شخصیتی بر شکلگیری باور افراد در پذیرش یک سیستم اطلاعاتی جدید و نقش مهم خصوصیت"مفید بودن"سیستم در شکلگیری باور بود. همچنین،مشخص شد که کاربران به هنگام ارزیابی یک سیستم جدید بیشتر جنبهها و پیامدهای منفی آن را درک کرده و احساس تهدید میکنند.در نتیجه استراتژیهایی انتخاب میشود که با وجود این- که تأثیر کمی بر افزایش کارایی و اثربخشی عملکرد کاربران دارد،به کاهش آثار منفی ناشی از ورود سیستم جدید و بهبود ارزیابی مجدد کاربران از سیستم منجر خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
"عمل انطباق پس از ارزیابی ثانویه صورت گرفته و با توجه به ارزیابیهای اولیه و ثانویه کاربران از وضعیت جدید و فرصت یا تهدید تلقی نمودن آن و همچنین تعیین میزان کنترل کاربران،استراتژیهای مختلفی قابل طرح است(این استراتژیها در بخش متغیرهای پژوهش توضیح داده خواهد شد)که آثار متفاوتی بر کارایی و اثربخشی افراد و در نتیجه کارایی و اثربخشی سازمان بر جای خواهد گذاشت[3].
خلاصهای از پژوهشهای گذشته (به تصویر صفحه مراجعه شود) چارچوب نظری پژوهش به منظور تبیین مدل مفهومی پژوهش میتوان این گونه بیان کرد که در فرآیند انطباق کاربران با سیستمهای اطلاعاتی،عوامل خارجی مختلفی که میتوان آنها را در چهار دسته عوامل سازمانی،اجتماعی،شخصیتی و تکنولوژیکی طبقهبندی نمود بر"باورهای کاربر"تأثیر مستقیم گذاشته و خودباور از طریق دو عامل"راحتی استفاده"و"مفید بودن"اندازهگیری میشود.
این ارتباط بیانگر این موضوع است که بیشتر کاربران جامعه مورد مطالعه بر اساس درکی که از خصوصیات سیستم داشتهاند،ورود سیستم به سازمان را تهدید تلقی کرده اما با توجه به فواید درک شده و مزایای ناشی از به کارگیری این سیستم،ممکن است یا به کسب منافع موجود بسنده کرده و تلاش زیادی در جهت فراگیری مهارتژهای لازم برای کار با سیستم انجام ندهند(استراتژی ارضای منافع)و یا سعی کنند به هرطریق ممکن،پیامدهای منفی سیستم جدید را کاهش داده و وضعیت هیجانی خود را به شکل پایداری بازسازی نمایند(استراتژی اداره اختلالات ایجاد شده).
همان طور که در بخش الف(مدل پژوهش در حالت معناداری)گفته شد،به دلیل در نظر گرفته شدن متغیرهای راحتی استفاده (EOU) ،ارزیابی ثانویه (SEAPP) ،استراتژی ماکزیمم نمودن منفعت (STRI) و افزایش کارایی و عملکرد کارکنان (ULI) به عنوان متغیرهای ثابت،مقادیر معینی به این متغیرها اختصاص داده شده و پیکان بین این متغیرها و متغیرهای درونزای مربوطه به صورت کمرنگ نشان داده شده است."