چکیده:
در این نوشتار این موضوع بررسی میشود که چگونه میتوان با توجه به ساختارهای سازمان، استراتژیهای مدیریت دانش را پیادهسازی نمود.ضمن آنکه این موضوع در سازمانهایی با ساختار ارگانیک(سازمانهای یادگیرنده به عنوان نمونهای از اینگونه سازمانها)و مکانیکی (سازمانهای حافظ وضع موجود به عنوان نمونهای از اینگونه سازمانها)مورد بررسی قرار میگیرد.در این صورت،مدیریت منابع انسانی سازمانها با توجه به نوع استراتژی و ساختار سازمان، نیازمند استفاده از روشهای متفاوتی در ارتباط با استخدام،جبران خدمات و کنترل منابع انسانی خواهند بود،که در قالب فرضیههای تجربی قابل آزمایش مطرح میشود.از اینرو،در این نوشتار سعی بر آن است که سه موضوع زیر مورد بررسی قرار گیرد:الف-جایگاه مدیریت دانش در مدیریت منابع انسانی.ب-معرفی الگویی جهت تعیین استراتژیهای مدیریت دانش با توجه به ساختارهای سازمان.ج-نقش استراتژیهای مدیریت دانش در تبیین کارکردهای مدیریت منابع انسانی.
خلاصه ماشینی:
"سوال اساسی این است که آیا فقط در سازمانهایی با ساختار ارگانیک(سازمانهایی اد گیرنده به عنوان نمونهای از اینگونه سازمانهایی با ساختار مذکور)مدیریت دانش صورت میگیرد یا در سایر سازمانها با انواع دیگر ساختارها(در ان نوشتار ساختار مکانیکی و سازمانهای حافظ وضع موجود به عنوان نمونهای از سازمانهایی با ساختار مزبور،مورد بررسی قرار میگیرد)،نیز مدیریت دانش اعمال میشود؟ در سالهای اخیر،بحث مزیت رقابتی پایدار به عنوان یکی از چالشهای مدیران و دارندگان هرکسب و کاری مطرح است.
ضمن آنکه،تمایل به گریز از ریسک،لوازم استانداردسازی و استفاده از رویههای روتین،اصلاح توانمندیها و تکنولوژیهای موجود از خصوصیات آن میباشد،این موضوع با یادگیری انتفاعی1،نزدیکی زیادی دارد،زیرا،استراتژی یادگیری انتفاعی،بر انجام رفتارهای زیر تاکید میکند:افراد دانش خود را بر اساس مبانی داده محور مستند کنند،ریسک کمتر را ترجیح دهند وظایف مشخصی ایجاد کنند، اثربخشی و تعهدات کوتاه مدت میان کارکنان و کارفرما وجود دارد که این را میتوان" مدیریت منابع انسانی اثربخش"نامید.
فرضیه 4:در سازمانهایی با ساختار مکانیکی(سازمانهای حافظ وضع موجود)،دانش صریح غالب بوده و لذا،استراتژی مستندسازی،به عنوان استراتژی غالب جهت مدیریت دانش مناسب میباشد،ضمنا میتوان با استفاده از قانون پارتو(اصل حسن انتخاب)،جهت تعیین اولویت استراتژی مدیریت دانش،08 درصد از استراتژی مستندسازی و 02 درصد از ساتراتژی شخصیسازی استفاده شد.
خلاصه فرضیات در جدول 2 نشان داده شده است: (به تصویر صفحه مراجعه شود) جدول 2-خلاصهای از فرضیات 5-کارکردهای مدیریت منابع انسانی موانعی که بر سر استفاده از استراتژیهای مدیریت دانش جهت مدیریت منابع انسانی در سازمانهای یادگیرنده و حافظ وضع موجود ایجاد میشوند،در این بخش مورد بررسی قرار میگیرند و این موضوع را میتوان با ارائه فرضیههای تجربی آزمونی در ارتباط با کارکردهای مدیریت منابع انسانی جهت استخدام،جبران خدمات و کنترل مطرح نمود."