خلاصه ماشینی:
"در برابر این نظر،اندیشه ثنویت و دوگانگی است که از دیرباز میان افراد بشر،مخصوصا میان نژاد آریائی رائج و دائر بوده است آنان پدیدههای جهان را به دو دسته«خیر و شر»تقسیم نموده و برای هر- کدام خالق جداگانهای فرض میکردند آنان با خود چنین میاندیشیدند که:«باید میان خالق و مخلوق یک نوع رابطهای وجود داشته باشد؛و موضوع خلقت و آفریدن چیزی«منهای»این ارتباط ممکن نیست،هرگاه آفریدگار،خوب و نیکخواه بوده باشد دیگر شخصی که ذات او سراپا خیر و خوب است نمیتواند شرور و بدیها را بیافریند و یا لا اقل نمیآفریند،ولی اگر او بدخواه باشد جریان برعکس بوده خوبیها و نیکیها را ایجاد نمیکند».
با مقایسه به این مورد خواهیم دید که هرکجا که سخن از بدی هست،پای یک نوع فقدان و نیستی که از هر فاعل و آفرینندهای بینیاز است،در میان میباشد و تمام بدیها و زشتیها از آن نظر که وجود و هستی دارند خوب و نیک شمرده میشوند ولی از آن نظر بد و شر شمرده میشوند،که فاقد هستی و یا مستلزم نیستی میباشند هرکدام از درندگان و گزندگان و بلاها و آفتها از آن نظر بد هستند که منجر به فقدان یک رشته هستی شده،و هستیهایی را از میان بر میدارند، زیرا این عوامل موجب مرگ هستند و یا از دست دادن بقیه در صفحه:58 اما همانطور که شیر پستان نمیتواند مانندی داشته باشد مادر هم نمیتواند مانندی داشته باشد نمیشود امر مادری را به صورت فرمولی درآورد و شخصی را یافت که همان عواطف ویژه را برای کودک بخرج دهد که مادر دارد."