چکیده:
حکمرانی خوب به عنوان روشی پذیرفته شده در اداره امور عمومی و دولتی،نیازمند وجود شفافیت و پاسخگویی است.حق دسترسی به اطلاعات نیز مفهومی است که پشتوانه اصلی شفافیت به شمار میآید.ازاینرو پرداختن به این مسئله از دغدغههایی است که در اکثر کشورهای در حال توسعه به آن توجهی ویژه شده است. در پژوهشی که مقاله پیشرو از آن استخراج شده است به منظور تعیین نگرشها و ذهنیات مدیران شهری،چه در مرحله جمعآوری دادهها و چه در مرحله تجزیه و تحلیل،از روشهای کیفی استفاده شد.بدینترتیب مصاحبه برای جمعآوری دادهها و تحلیل محتوا(تحلیل ارزیابی)برای تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از مصاحبهها انجام گردید.در این پژوهش 6 ایستار اصلی درباره چرایی عدم دسترسی شهروندان به اطلاعات در اختیار نهاد مدیریت شهری مشهد مورد پرسش واقع شد و در کنار مصاحبهها و تحلیل محتوا و تفسیر،از مقایسه زوجی و مشاهده جهت تطبیق و تدقیق نتایج استفاده شده است. آنچه از انجام پژوهش حاصل آمد آن بود که از دید مدیران شهری مشهد،شهروندان در عین آن که نیاز به اطلاعات دارند،تلاش چندانی برای به دست آوردن آن انجام ندادهاند و وجود هزینه و ناملایمات مانع تقاضای آنها برای اطلاعات شده است.همچنین مسؤولین شهری در مشهد نتوانستهاند اندیشه و تفکر و ذهنیت خود را درباره موضوع دسترسی شهروندان به اطلاعات به درستی پیاده کنند و اندیشه آنان در ترتیبهات نهاد مدیریت شهری در مشهد نمود عینی نداشته و در عین حال ساز و کارهای قانونی مدونی هم برای نگاهبانی از این حق شهروندان(دسترسی به اطلاعات)وجود ندارد.
خلاصه ماشینی:
"در این پژوهش 6 ایستار اصلی درباره چرایی عدم دسترسی شهروندان به اطلاعات در اختیار نهاد مدیریت شهری مشهد مورد پرسش واقع شد و در کنار مصاحبهها و تحلیل محتوا و تفسیر،از مقایسه زوجی و مشاهده جهت تطبیق و تدقیق نتایج استفاده شده است.
برخی برسیها نشان میدهد ناآگاهی شهروندان از حق خود مبنی بر در اختیار داشتن اطلاعات سبب میشود تا تقاضای آنها شکل نگیرد یا اینکه تقاضا به طریق درستی مطرح نشده و شامل درخواستهایی فراقانونی باشد که به عدم اعتماد مسؤولین به شهروندان و تغییر نگرش ایشان به موضوع دسترسی آزادانه به اطلاعات دامن خواهد زد.
در این پژوهش بخش خصوصی به علت ایجاد رویکرد منفی در میان مسؤولین در هنگام در اختیار قراردهی اطلاعات و فراهم آوردن توجیهات غیر قانونی ایشان در عدم دسترسی دیگر شهروندان به اطلاعات،کنار گذاشته میشوند تا جهتگیری تحقیق شفاف و بدون خدشه باشد.
علاوه بر این از ماترسیهای مقایسه زوجی1نیز استفاده شده است که در جهت اولویتبندی موارد مؤثر بر عدم دسترسی شهروندان به اطلاعات از دید مدیران ارشد شهری صورت میگیرد.
از طرف دیگر گرایش اندکی منفی به تقاضای شهروندان نشان از این دارد که از دید مصاحبهشوندگان تقاضا در بین مردم آن طور که باید شکل نگرفته است که البته در مقایسه زوجی هم به عنوان عامل اصلی در عدم دسترسی به اطلاعات انتخاب شده است.
مشخصا منفعت مشارکت شهروندان برای مدیران شهری است گو اینکه ذینفع اصلی خود مردم هستند اما کاهش بار مسؤولین و آسودگی آنها در اداره امور شهر را نیز در پی خواهد داشت."