خلاصه ماشینی:
از لغات و ترکیبات عربی که در دورههای بعد به گونهای چشمگیر در نثر فارسی وارد شد،در این دوره-جز اندکی-مشاهده نمیشود؛حتّی در آثار علمی آن روزگار هم سعی براستفاده از واژگان و اصطلاحات فارسی بوده است.
این بستر مناسب،به همراه چند عامل دیگر،از جمله: -تعدّد امرا و خاندانهای بزرگ و ثروتمند،که شاعران و نویسندگان را بنابر رسم،به خود جذب میکردند و کثرت حضور ایشان را در دربار خود نشانهء شکوه و عظمت میدانستند؛ -گسترش قلمرو زبان فاریس،از دورترین نقاط ماوراء النّهر تا سواحل مدیترانه و از کنارههای دجله تا آن سوی رود سند و ناحیهء پنجاب،که به دنبال فتوحات غزنویان و سلاجقه اتفاق افتاد؛ -ایجاد مراکز مهمّ ادب فارسی در عراق و آذربایجان،که باعث ظهور شاعران و نویسندگانی برجسته شد؛ -توجه عالمان دینی،دانشمندان و فلاسفه به تألیف آثار علمی به زبان فاریس، که مانند گذشته،در تقویت زبان و توسعهء دایرة ادب فارسی مؤثر بود؛ -نفوذ و رسوخ زبان و ادبیات فارسی در خانقاهها و تأثیر چشمگیر اهل خانقاه در توسعهء زبان فارسی ساده،به گونهای که برای همگان فهمیدنی باشد،از مهمترین عواملی بودند که سبب ترویج زبان و ادب فارسی در میانهء قرن پنجم تا اوایل قرن هفتم هجری شدند.
نتیجهء حاصل از این موقعیّت آن شد که زبان فارسی،به عنوان زبان دیوانی قوّت گیرد و مجموعههای بزرگی از رسائل و منشآت نویسندگان پارسینویس فراهم آید و آثار برجستهای به زبان فارسی در حوزههای مختلف علمی صورت تألیف به خود گیرد.