چکیده:
تلاش دشمنان و حسادت حسودان نسبت به متصوفه سبب شده بود که آنان شعر خود را مدون نسازند و منتشر نکنند و به آگاهی مردم نرسانند. این سخن به وپژه دربارهء سهروردی،فیلسوف بزرگ شیخ اشراق،مصداق دقیقتری دارد؛زیرا عمر او کوتاه بوده و احوال زندگانیاش نیز پیچیده و مبهم است و نکاتی که در کشته شدنش دخیل بوده،عامل دیگری است که به از بین رفتن شعرش-یا از بین رفتن بخش عمدهای از آن- کمک کرده است و جز اندکی به دست ما نرسیده است. سهروردی در قرن ششم هجری(مقـ-587هـ-)میزیسته است.او از نخستین کسانی است که مانند حلاج و ابی بکر شبلی و غزالی شعر صوفیانهء عربی سروده است او در سرایش اینگونه اشعار بر ابن فارض و ابن عربی است. جایگاه و خاستگاه شعر نزد سهروردی،مانند متصوفهای است که شعر آنها،بازتاب تجربیات روحانیشان است.سهروردی با صداقت و شور،سفرهای روحانی خود را در عالم ملکوت،و دور از عالم تصوف و از وجدها و از فنا شدنش در ذات الهی سخن میگوید.
خلاصه ماشینی:
مانند این تعبیر را-که به گروهی از عاشقان اشاره دارد-در قصیدهء دیگری نیز مییابیم که ضمیر در آن مفرد نیست بلکه جمع است؛و در آن،شاعر مسئلهء اندوه در راه وصال،و شوق برای دیدار یار را با تعابیر جسمانی بیان میکند؛و به بیان دشواریهایی میپردازد که به سبب دوری و فراق،دامنگیر صوفی میشود: أبدا تحن إلبکم الأرواح و وصالکم ریحانها و الراح و قلوب أهل و دادکم تشتاقکم و إلی جلال لقائکم ترتاح «روحها شما را طلب میکنند درحالیکه وصال شما ریحانها و شراب آنانند و قلبهای عاشقان شما،مشتاق شمایند و خشنودی آنان در یافتن وصال شکوهمند شماست».
او حاضر شدن در محضر محبوب را به تصویر میکشد،با این تفاوت که در این حالت،در اعماق این تصویر غوطه میخورد و در آوردن استعاره برای تجسم دردها و رنجهایش موفق میشود،آنجا که میگوید: فی کل صبح و کل إشراق أبکی علیکم بدمع مشتاق قد لسعت حیة الهوی کبدی فلا طیب لها و لا راق «در هر صبحگاه و همراه با هر طلوعی،عاشقانه به خاطر شما میگریم؛ افعی عشق،جگرم را نیش زده است و نه طبیبی برای درمان هست و نه جادوگری»(السهروردی:41) بخش قابل توجّهی از قصاید و قطعات سهروردی در توصیف شراب و جام و ندیم و مستی و سرمستی و بیقراری و سرگشتگی است؛آشکار است که متصوّفه در این اشعار معنی ظاهری و حقیقی آن را در نظر ندارند؛بلکه منظور آنان،معنای مجازی و رمزگونهء آن است؛و بسیار تمایل دارند که از مستی و سرگشتگیای که به دیدن نور الهی منجر میشود به«شراب الهی»تعبیر کنند.