چکیده:
کتاب زیباییشناسی و جامعهشناسی هنر،اثر جنت ولف نویسنده آثاری همچون تولید اجتماعی هنر و جملات زنانه:جستارهایی درباره زنان و فرهنگ،است که بابک محقق آن را ترجمه و توسط انتشارات فرهنگستان هنر در بهار 1389 به چاپ رسیده است.نویسنده در پیشگفتار این کتاب با بیان اینکه چهچیزی هنر به شمار میرود؟چگونه دست به قضاوتهای زیباییشناختی میزنیم؟؛معتقد است که چنین پرسشهایی را باید در بافت جامعه شناختی و تاریخی پاسخ گفت.کاب زیباییشناسی و جامعهشناسی هنر متشکل از 6 فصل میباشد.فصل اول نقد جامعهشناختی زیباییشناسی را مورد بحث قرار میدهد.جامعهشناسی در مقابل زیباییشناسی عنوان فصل دوم است.در فصل سوم ارزش سیاسی و زیباییشناختی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.ماهیت امر زیبا عنوان فصل چهارم و خاص بودن هنر عنوان فصل پنجم است. فصل ششم و آخرین فصل؛به سوی نوعی زیباییشناسی جامعه شناختی نام دارد.
خلاصه ماشینی:
قیاس رویکرد علوم انسانی و علوم اجتماعی به هنر،که فصل مهمی از این کتاب است،بازگشاینده دریچه وسیعی به روی بحثهای جاری مطالعات فرهنگی و پژوهشهای هنری است که چالش گفتمانی زیباشناسی و جامعهشناسی هنر در سرلوحه آن قرار دارد.
در فصل چهارم با تفصیل بیشتر بار دیگر به مسئله ماهیت اساسا اجتماعی هرگونه تجربهی زیباییشناختی یا قضاوت زیباییشناختی میپردازد و توضیح میدهد که جامعهشناسی هنر از جهاتی چنان گام از چارچوبهای خود بیرون گذاشته که توفیقی در توصیف یا توجیه امر"زیبا"به دست نیاورده است.
نویسنده در ادامهی مبحث فصل اول با اشاره به اینکه بدون تردید راست است که طبع زیباییشناختی بیغرضانه خود دارای تاریخ است و مفهومش را تنها میتوان با توجه به ظهور آن در مقطع خاصی از زمان درک کرد،و نیز راست است که مقولهی امر زیبا تفکیک هنر از دیگر جنبههای حیات اجتماعی و عملی، برساختهای اجتماعی-تاریخی است و بدین معنا،به قول بوردیو، "من عندی"است.
نویسنده بحث اصلی خویش را در این کتاب اینگونه توصیف میکند که ما باید به نجات نوعی تلقی از امر زیبا برخیزیم؛ نخست نجات از چنگ دعاوی امپریالیستی افراطیترین شاخهی جامعهشناسی هنر که ارزش زیباییشناختی را همسنگ ارزش سیاسی قرار میدهد و دوم نجات از نسبیتگرایی و درماندگی مطلقی که در آنچه بسا خودنگری مطلوب تاریخ اجتماعی هنر و نقد عنان اختیار زیباییشناسی را به دست بگیرد.
فصل چهارم:ماهیت امر زیبا این فصل به این مبحث میپردازد که همگرایی چشمگیری میان برخی نظریههای فلسفی هنر و برخی نظریههای جامعه شناختی برقرار بوده است؛زیرا از سویی با توافق نظر روزافزونی دربارهی ماهیت ذاتا اجتماعی کل تجربهی زیباشناختی روبهرو هستیم،در حالیکه از سوی دیگر تأکید فزایندهای بر روی خاص بودن آن تجربه صورت میگیرد.