چکیده:
طرح مسئله:این پژوهش با هدف برآورد نرخ شیوع خشونت خانوادگی و الگوی رایج آن،همچنین محاسبه درجه زمان خشونت به صورت دوجانبه یعنی ارتکاب و یا تجربه خشونت انجام یافت. روش:پژوهش از نوع طرح پژوهشی زمینهیابی مقطعی است و جتمعیت نمونه با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای از 23 ناحیه شهرداری تهران در 4 بخش شمالی،جنوبی،شرق و غرب،مناطق 2،5،12 و 18 به صورت تصادفی 460 زن و مرد(زوج)انتخاب شده است. دادههای پژوهش از طریق مقیاس تاکتیکهای تعارضی،پرسشنامه محقق ساخته برای ارزیابی عوامل اجتماعی و اقتصادی زمینهساز خشونت جمعآوری شد. یافتهها:یافتهها نشان داد،مردان بیشتر از زنان مرتکب خشونت میشوند و در عین حال زنان بیشتر قربانی خشونت بودند.از سوی دیگر زمان خشونت که با میانگین دفعات بروز خشونت اندازه گرفته شد در مردان بیشتر بود. نتایج:به رغم اینکه مردان بیشتر مرتکب خشونت میشوند،چرخه خشونت در روابط زوجها انکارناپذیر است.همچنین خشونت در یک بافت اجتماعی- اقتصادی خاص رخ میدهد.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین این پژوهش درصد برآورد میزان شیوع نقطهای و ازمان خشونت خانوادگی و عوامل زمینهساز آن در مردان و زنان به صورت دوجانبه،چه زمانی که مرتکب خشونت میشوند و چه وقتی آن را تجربه میکنند،میباشد.
جدول 1:فراوانی و درصد فراوانی طبقات سنی،تحصیلی و شغلی زوجهای شرکتکننده در پژوهش (به تصویر صفحه مراجعه شود) در این پژوهش خشونت خانوادگی الگویی از رفتارهای تهاجمی و اجباری مشتمل بر حملات فیزیکی،جنسی و روانی زوجین نسبت به هم در نظر گرفته شد که با استفاده از مقیاسهای تجدید نظرشده تاکتیکهای تعارضی (CTS-2) 1مورد ارزیابی واقع شد (Straus et al,1996) .
در واقع درصد ارتکاب به خشونت در قالب تهاجم جسمی،زورگویی جنسی و آسیب یا صدمه جسمی بنا به گزارش زنان،در مردان بیشتر است(نمودار 1)و ازمان خشونت نیز در این سه مقیاس به طور معنیداری در مردان بیشتر از زنان دیده شده است.
در این مطالعه نیز از طریق مراجعه به گزارش زنان و مردان از میزان تجربه خشونت و یا ارتکاب به آن به برآورد نرخ شیوع و درجه ازمان خشونت خانوادگی اقدام شد.
حال با توجه به گزارش خود زنان از ارتکاب به خشونت خانوادگی و از طریقی گزارش مردان از این پدیده باید همصدا با استراس (Straus 1994,1993) اذعان داشت که تهاجم زنان نسبت به مردان نیز یک مسئله جدی اجتماعی است چرا که علاوه بر اینکه خشونت زن نسبت به مرد بالقوه قادر است به خشونت فزاینده مرد نسبت به زن تبدیل شود،در چارچوب نظریه یادگیری اجتماعی،خشونت زنان الگویی را برای کودکانی که در معرض خشونت قرار میگیرند فراهم میآورد و نادیده گرفتن آن باعث تداوم آن دسته از هنجارهای فرهنگی میشود که خشونت زناشویی را مجاز میشمارد."