خلاصه ماشینی:
"به عنوان نمونه،بیت: چه مشق گریه ز رویش کنم،اگر افتد به دست،قطعه ابری در این بهار مرا (ص 62) و نیز بیت: قلم سنبل شود گر وصف گیسوی تو بنویسم خطم صورت کند پیدا گر از روی تو بنویسم (ص 633) از خوشنویسی،بیت: دانش به آب زر چه دهی زیب،نسخه را مدحش بس است زینت نطق و بیان ما (ص 72) از هنر تذهیب و بیت: دلربا حسن سخن بیجلوهای از عشق نیست مشق رنگآمیزی گلهای رعنا میکنم (ص 961) از صورتگری شاعر حکایت دارد،و از بیت: در بساط دهر ذوق نظم رنگینم کجاست کاغذی کاهی ز خون دل حنایی میکنم (ص 871) و نیز بیت: به بحر فکر نظم از سسترایی به خون دل کنم کاغذ حنایی (ص 453) که از آن میتوان دریافت که وی کاغذ مورد نیاز خود را،خود مهیای انجام کار هنری میکرده است.
(6)ز چشم عشوهرنگی -در گلستانی که طرح نقش پا برخاک ریخت دامن عشرت لبالب از گل بیخار بود (ص 741) -نوا طراز چو بلبل در این گلستان باش ز روی صفحهء رنگین گل غزلخوان باش (ص 951) -ای عیبجوی شهر،ز خود چشم برمدار صورتنویس نسخهء احوال ما مباش (ص 261) -دلربا حسن سخن،بیجلوهای از عشق نیست مشق رنگآمیزی گلهای رعنا میکنم (ص 961) -از نگاهی صورت آیینه را جان میدهی رو به ما کن تا وجودی در نظر پیدا کنیم (ص 371) -حسن می در پردهء مینای رنگین دیدهایم دارد آن صورت که در بتخانهء چین دیدهایم (ص 471) -نه گلچینم که دامانم پر از گل در چمن باشد7 پریشان نسخهای از فکر رنگین در میان دارم (ص 771) در بساط دهر8،ذوق نظم رنگینم کجاست کاغذی گاهی ز خون دل حنایی میکنم (ص 871) نگارنده ترجیح میدهد مصراع دوم را اینگونه بخواند:«کاغذی کاهی ز خون دل حنایی میکنم»،که در این صورت«کاغذ کاهی»نیز به مصطلحات این بیت افزوده میشود."