چکیده:
از میان چندین ترجمهء سریانی از متون میانه(پهلوی)ترجمهء سریانی سه متن سندبادنامه،اسکندرنامه و کلیله و دمنه در دست است و که نزدیکترین و کهنترین ترجمه به متن اصلی فارسی میانه محسوب میشوند. در این مقاله پس از شرحی کوتاه دربارهء ترجمهء سریانی سندبادنامه، به ترجمهء سریانی کلیله و دمنه پرداخته شده است. ترجمهء سریانی کلیله و دمنه ترجمهای است از متن هندی کهن پنجه تنترا. از مجموعهء ترجمهء فارسی میانهء آن در دوازده باب که اکنون ابوابی از آن از دست رفته تنها پنج باب آن با پنجه تنترا مطابقت دارد. متن سریانی جدید کلیله و دمنه در قرن چهارم یا پنجم هجری از عربی به سریانی ترجمه شد.مترجم نامعلوم آن ظاهرا روحانی مسیحیی بوده است که کوشیده با نقل عباراتی فراوان از انجیل به این اثر رنگوبویی مسیحی ببخشد.این ترجمه انباشته از لغات عربی است. ترجمهء سریانی قدیم کلیله و دمنه کهنترین ترجمهء موجود از اثر بروزیه مستقیما از روی ترجمهء پهلوی صورت گرفته و انبوهی از واژگان فارسی میانه در آن به کار رفته است.ترجمهءسریانی با دیگر ترجمههایی که براساس ترجمهء عربی ابن المقفع صورت گرفته،گذشته از فقدان دو باب آغازین،تفاوتهای فاحش دارد.از جمله ترتیب ابواب،حفظ کتابت اسامی خاص سنسکریت با تغییرات جزیی،حال آنکه در ترجمهء عربی اساسمی خاصی به کلی دیگرگون شدهاند. در پایان مقاله،اسامی ده بابی که در متن قدیم سریانی آمده به همراه حکایتهای فرعی هر باب و تفاوتهای آنها با پنجه تنترا،متن عربی،ترجمههای فارسی و ترجمهء یونانی و ترجمهء قدیم عبری کلیله و دمنه آورده شده است.
خلاصه ماشینی:
"این نکته با استناد به برخی همانندیها با داستانهای هندی دیگری به روشنی آشکار میشود که بنفای در مقدمهء خویش بر پنجه تنترا بدانها اشاره کرده است»؛بیتردید در متن اصلی سندبادنامه،همانند کلیله و دمنه،از اسامی و امکنهء خاصی یاد شده بود که در ترجمهء عربی به کلی حذف یا دگرگون گشتهاند؛چنانکه پس از این به اختصار اشاره خواهد شد، در ترجمهای که از متن فارسی میانهء برزویه به عربی صورت گرفته است،تقریبا تمامی اسامی خاص یا حذف شدهاند یا به جای آنها اسامی شناخته شدهء عربی را نشاندهاند چندان که دیگر نمیتوان به سادگی نشان داد که منبع و مأخذ این ترجمهها متن فارسی میانه بوده است.
دیگر از نکات درخور اشاره این بخش آن است که در پنجه تنترا (edgerton ii,344) آمده درختی که در شورستان بروید و موریانه و کرم در تنهء آن و آتش در شاخسارش افتد،بهتر از درویشی است که به صدقهء دیگران نیازمند است؛این بخش را مترجم سریانی حذف کرده،اما قطعا در ترجمهء برزویه بوده زیرا در ترجمهء ابو المعالی(مینوی،ص 471،س هفدهم)میخوانیم که «درخت که در شورستان روید و از هر جانب آسیبی مییابد نیکو حالتر از درویشی است که به مردمان محتاج باشد«؛ این عبارت در دستنویسهایی که شیخو براساس آنها متن انتقادی خود را منتشر کرد،نبوده است اما در متن انتقادی عبد الواهاب عزام(ص 731،س یازدهم)آمده است:«فان الشجرة النابتة فی السباخ المأکولة من کل جانب أمثل حالا من الفقیر الذی یحتاج إلی ما فی أیدی الناس»."