چکیده:
زبان فکری خویش،ترقیمهء نسخههای مکتوبشان را-که به زبان پارسی بوده-با ترقیمهء پارسی به پایان میبردهاند.اما این ادب نسخهنویسی فارسی رفته رفته دگرگون شده و به ترقیمههای عربی و عربی آمیز تبدیل شد.بر پایهء چنین نظری،ترقیمهء پارسی نسخهء فلورانس از«شاهنامه»مورد تأمل قرار گرفت و اصالت آن از طریق نسخهشناسی-که بعضی از معاصران آن را محل تردید دانستهاند-یادآوری شده است.
خلاصه ماشینی:
این سرچشمههای نسخهپردازی در ایران،بیتردید سنت ترقیمهنویسی کهن و دیرین را در ذهنیت تاریخی/فرهنگی فارسی زبان زنده نگاه میداشته است به طوری که کاتب فارسی زبان که نسخههای آثار پارسی را استنساخ میکرده،به کلیات آن سنت توجه داشته و ترقیمهء آن را با واژگان و ساخت زبان فارسی یعنی زبان تفکرش میپرداخته و در پایان ترقیمهء نیز به سلم و صلوات رسمی و معمول در قلمرو اعتقاد رایج اهتمام میکرده است.
نگارنده،این گونه از ترقیمههای نسخ خطّی فارسی را ''ترقیمهء پارسی``مینامد و به چند نمونهء کهن آن،که پیش از 007 هجری کتابت شدهاند،توجه میدهد: از جمله نسخههای کهن فارسی،ترجمان البلاغة محمد رادویانی(سدهء 5 ق)است که در 705 ق،به دست اردشیر بن دیلمسپار نجمی-شاعر شاعری پارسی زبان که مسبب تألیف لغت فرس اسدی طوسی هم بوده-کتابت شده.
متن موجود ترقیمهء نسخهء فلورانس از شاهنامه با آنکه در پارهای از کلمهها محو بوده و در عکسی که از آن منتشر کردهاند،نونویس شده است اما میتوان آن را مورد تأمل و دقت بیشتر قرار داد.
بیگمان کاتب بر اساس علاقهای که به کتابت شاهنامه و نوشتن ترقیمهء پارسی داشته،ممکن است واژهء''مجلّد``را خود ننوشته باشد و ضبط''تمام شد``و نیز جملهء''صلعم``را به گونهای دیگر و با استفاده از الفاظی دیگر کتابت کرده باشد اما«بپیروزی و خرمی روز سه شنبه سیئم ماه مبارک محرم سال ششصد و چهارده»به هیچ روی مخدوش نمینماید بلکه به تنهایی میتواند صحّت و اصالت نسخهء مذکور را ضمانت کند هر چند نشانههایی بسیار از نسخهشناسی در سرتاسر نسخهء مزبور مشهود است که هر یک از آنها بر اصالت نسخه دلالت میکنند.