چکیده:
گرچه در پارهای از سخنان ملاصدرا و بعضی از بزرگان، علم حصولی به وجود، غیرممکن و علم حصولی به ماهیات ممکن قلمداد شده است و بر این امر برهان اقامه کردهاند، ولی با توجه به مبانی ملاصدرا_ مبانی متقن و صحیح_ روشن میگردد که همانگونهکه به ماهیات میتوان علم حصولی پیدا کرد به وجود و وجود حق نیز میتوان علم حصولی یافت و همانگونهکه وجود متعلق علم حضوری قرار میگیرد، ماهیات نیز معلوم به علم حضوری واقع میشوند. گرچه در پارهای از سخنان ملاصدرا و بعضی از بزرگان، علم حصولی به وجود، غیرممکن و علم حصولی به ماهیات ممکن قلمداد شده است و بر این امر برهان اقامه کردهاند، ولی با توجه به مبانی ملاصدرا_ مبانی متقن و صحیح_ روشن میگردد که همانگونهکه به ماهیات میتوان علم حصولی پیدا کرد به وجود و وجود حق نیز میتوان علم حصولی یافت و همانگونهکه وجود متعلق علم حضوری قرار میگیرد، ماهیات نیز معلوم به علم حضوری واقع میشوند.
According to Molla Sadra's view and some other scholars، having an acquired knowledge of being is impossible and having an acquired knowledge of the essences is possible and they have presented some demonstrations to prove this point. But according to the correct and stable bases of Molla Sadra's thought، achieving an acquired knowledge of being and also God's being is possible just like achieving an acquired knowledge of essence is possible; also essence may be identified by an immediate knowledge just like being is identified by an immediate knowledge.
خلاصه ماشینی:
"2. استفاده این مبنا در علم به خدا از آنجاکه حضرت حقتعالی وجود محض است و ماهیت ندارد، علم حصولی به حضرت حق ممکن نخواهد بود؛ یعنی علم حصولی از طریق ماهیت_ و به تعبیر دیگر علم از طریق غیر وجود_ محال میباشد و فقط علم از طریق وجود بدان راه دارد و طبق مبنای مذکور، پس حقیقت حق را_ در حد ظرفیت هر مدرک_ به علم حضوری میتوان دریافت.
اما اینکه علم حصولی مطلقا بدان راه ندارد و یا فقط از طریق ماهیت راه ندارد و الا از طریق معقولات ثانیۀ فلسفی، مثل وجوب، وحدت، بساطت، علیت، تجرد وغیر آن راه دارد و اگر از این طریق راه دارد، چه فرقی است میان این مفاهیم با ماهیات با اینکه همه نسبت به وجود و عدم متساریاند و همان ملاک ماهیت در اینجا نیز وجود دارد؟ در ادامه مقاله روشن میگردد.
و) نه تنها ماهیات، مثل انسان، نسبت به وجود و عدم مساویاند و معنای وجود و عدم در آنها اخذ نشده است، بلکه همۀ معقولات ثانیۀ فلسفی و منطقی نیز این چنین هستند؛ برای نمونه در مفهوم علت و معلول و یا کلی و جزئی نیز وجود و عدم اخذ نشده است و فرقی با ماهیت از این جهت ندارند، لذا در نظر ملاصدرا هرچه غیر از وجود است اعتباری است، حتی صفات حضرت حق؛ منتها اعتباری به معنای سراب مقصود نیست، بلکه موجودبودن به عین وجود و بهتبع وجود."