چکیده:
غزالی در امتداد کاوش های معرفتی درباره وحی، علاوه بر تاثیر از ابن سینا به تبیین جدیدی از مساله وحی می پردازد. تبیین نهایی وی عرفانی است؛ اما رویکردهای کلامی و فلسفی را نیز داراست. تبیین عرفانی غزالی بر یکسان انگاری سنخی وحی با الهام و کشف و شهود تکیه دارد. وی در مبنایی هستی شناختی از لوح محفوظ و رفع حجاب برای کشف حقایق آن سخن می گوید. علاوه بر این از عقل کلی و نفس کلی در تبیین وحی و الهام مدد می جوید تا آن دو را در رابطه ای تشکیکی در طول هم قرار دهد و تمایزی اعتباری برای آنها قائل شود. مبنای انسان شناختی وی از قلب و جنود او سخن می گوید و مبنای معرفت شناسی او ارتباط با لوح محفوظ، مکاشفه و انواع آن و... را مطرح می کند. نتایج دیدگاه او در مسایلی نظیر هرمنوتیک، تجربه معنوی و... به بار می نشیند. طرح مساله نبوت اکتسابی و موهبتی و تجربه نبوی در آثار ابن عربی، توجه به عقل کلی و نفس کلی و تبیین ارتباط تشکیکی میان وحی و در کتب سیدحیدر آملی و تمایز بین وحی و الهام در تبیین تمایز عارف و نبی در افکار ملاصدرا نمود یافت.
خلاصه ماشینی:
"بالاتر از بیان غزالی در احیاء علوم الدین بیان او در الرسالة اللدنیة است کهروح قدسی نبی به دلیل تجرد و نبود حجاب،قابلیت کسب وحی را مییابد؛اما اینحقایق وحیانی را از عقل کلی دریافت میکند و روح قدسی نبی،بسان یک متعلم،حقایق وحیانی را از معلم خود،یعنی عقل کل و قلم عالم هستی دریافت میکنند ودر حالی که قلوب اولیای الاهی،حقایق و معارف را از نفس کلی دریافت میکنند وتمایز میان وحی و الهام،تمایز تشکیکی و اختلاف رتبی است که وحی در مرتبهاشرف قرار دارد و الهام در مرتبه اضعف از آن و رؤیا در مرتبه بعدی قرار میگیرد.
در حقیقت چون عقل بر نفس،برتری و شرافت دارد و روح قدسی نبی در بالاترینرتبه کمالی قرار میگیرد رتبه وجودی نبی نیز در کیفیت حصول حقایق وحیانی،مقامی مختص به انبیای الاهی است که نبوی بودن این ارتباط شهودی را سببمیشود؛چرا که هنگامی که غزالی از یکسانانگاری سنخی وحی و الهام و تمایزاعتباری آنها سخن میراند،باید بکوشد تا انبیا را از اولیا و دیگر انسانها متمایزنماید؛زیرا در غیر این صورت همه انسانها میتوانند به ماوراء الطبیعه متصل شوند ودر پی آن به پذیریش وحی نائل آیند و دیگر امتیازی برای انبیا باقی نمیماند."