چکیده:
کانت یکی از مهمترین فیلسوفان تحولآفرین در غرب است.او با نگارش کتاب نقد عقل محض،محدودیتهای تفکر عقلانی را بیان کرد و با این کار،ضمن منضبط نشان دادن عقل،مبناگروی را که مدتی بر تفکر فلسفی غرب حاکم بود،خدشهدار ساخت. او بین رأی باور و معرفت فرق میگذارد و معرفت را حاصل اطلاق مقولات بر پدیدارها میداند.کانت با انضباط عقل به این نتیجه میرسد که عقل نمیتواند در برخی از حوزهها دخالت کند.یکی از این موارد، مسأله وجود خداست.او بر این باور است که عقل انسانی نمیتواند وجود خدا را اثبات کند؛البته او در حوزه عقل عملی از طریق خاصی وجود خدا را اثبات میکند.ما در این مقاله برآنیم تا این ادعای کانت را که«عقل نظری نمیتواند وجود خدا اثبات کند»را بررسی و نقد کنیم. مدعای اصلی ما آن است که بر خلاف ادعای کانت،خود او در عقل محض،محتاج پذیرش خدای استعلایی است.
خلاصه ماشینی:
"به راستی اگر صورت بدن و نفس هر دو به افاضه عقل فعال است، پیجوئی از راز تفاوتها و مبدأ کاستیها و کمالات و حل آن امری به غایت دشوار خواهد بود و جالب توجه است که خود ملا صدرا که دیدگاه حدوث روحانی را مستلزم یکسانی نفوس و در نتیجه نادرست میداند،در کتاب اسرار الآیات تأکید میکند که نفوس انسانی از جهت ذات برابرند و اختلاف افراد انسان در این جهان، برخاسته از عوارض:«و أعلم أن اختلاف افراد الإنسان بحسب هذه الشأة اختلاف بالعوارض.
ازاینرو کوشش حاضر،قبل از هر نکته دیگری،وظیفه جدی را طرح بحث، نقادی آن و نقد نقد میداند،نگارنده چنین اندیشیده است که با مراجعه به متون دست اول ابن سینا و ملا صدرا،تقریب،تطبیق و تحلیل دیدگاه این دو فیلسوف درباره چگونگی پیدایش نفس،میتواند بستر پیجوییهای بعدی را فراهم آورد و بر همین اساس،ارائه تعریف نفس از منظر هر دو فیلسوف،چگونگی ترکیب عناصر بسیط اولی با یکدیگر و تشکیل مزاج انسانی،توضیح نظریه حدوث روحانی و حدوث جسمانی،دلایل ابن سینا بر تجرد،بساطت و حدوث نفس انسانی و اینکه نپذیرفتن حرکت جوهری،تأثیری در دیدگاه روحانیة الحدوث بودن نفس نداشته است،شاکله مباحث بعدی را طراحی نموده است و با سود جستن از نقدهای دهگانه ملا صدرا که عمده آن همان چگونگی اتحاد مجرد و مادی و تشکیل نوع تام است،راه برونرفت از این محذور را،با استناد به عبارات ابن سینا و ملا صدرا،در تأمل بیشتر درباره دو نوع نفس،وجود فی نفسه و وجود لغیره آن میداند."