چکیده:
بغی عبارت است از خروج و جبههگیری گروهی از مسلمانان مقابل امام عادل و قیام براندازانه ضد او. براساس ادله و قرائن،ضرورت جهاد و مقابله با باغیان و خروجکنندگان بر«امام عادل»شامل خروجکنندگان بر ولی فقیه نیز میشود و این عنوان،اختصاص به امام علیه السلام ندارد.البته لازم است،پیش از هرگونه اقدام قهرآمیز ضد این گروه،آنان را ارشاد و راهنمایی کرد و به شبهههای احتمالی آنان پاسخ داد.باغیان،محکوم به کفر نیستند و در صورت صلاحدید حاکم اسلامی،اموال آنان،مصادره نمیشود.چنانچه خروجکنندگان بر پیشوای عادل،جدای از تشکیلات حاکمیت اسلامی، دارای سازمان و قدرت و شوکت باشند،به منزلهء بغاة شناخته میشوند، در غیر این صورت،از مصادیق محاربان خواهند بود و احکام ویژه این گروه بر آنان مترتب میگردد.
Transgression، baghy، is applied to the people who، being organized and strengthened، break laws and fight against a just Imam. The proofs necessitating war and confrontation with transgressors in the case of pure Imam، include transgressors in the time of jurisprudent guardianship also. It is، however، necessary to lead them and to reply their objections before acting violently against them. It should be stated that such transgressors cannot be counted as infidel and Islamic governor can let them have their properties. And finally، if the people doing against an Islamic government be of no organization and powers، they can be called but belligerent، not transgressor، with their own judgment.
خلاصه ماشینی:
"» (حجرات9/)است که به صراحت فرمان داده است،پیش از جنگ و درگیری،به گزینه صلح و اقدامات مسالمتآمیز،توجه شود؛و دیگری سیرهء امام علی علیه السلام است که هیچگاه بدون نصیحت و ارشاد و اتمام حجت با دشمنان،به نبرد با آنان برنخاست،چنانکه برای این منظور،عبد الله بن عباس را روانه دیدار با خوارج نمود و رهنمودهای لازم را در اینباره ارائه کرد.
گرچه براساس نوشته بسیاری از مفسران،شأن نزول این آیه وقوع درگیری میان دوگروه از دو قبیله اوس و خزج است،(طبرسی،5141:022/9؛نیز بنگرید به:طوسی،9041:513/9) و برحسب ظاهر،ارتباط روشنی با موضوع بحث ما،یعنی خروج گروهی از مسلمانان مقابل امام عادل ندارد،باتوجه به اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پس از نزول این آیه،اشاره به جنگهای امام علی علیه السلام با باغیان نموده،و برخی ائمه علیه السلام نیز،در مسئله وجوب مقابله با باغیان به آن استناد نمودهاند،فقیهان نیز به پیروی از ایشان،آن را دلیلی براین حکم دانستهاند.
(ابن براج،6041: 523/1؛ابن ادریس،1141:51/2) به طور کلی،جلوگیری از اختلال نظام و پرهیز از هرگونه هرجومرج در این زمینه،از امور مهمی است که بدون رعایت قوانین و پیروی از حاکم اسلامی،میسر نیست و در تأکید بر آن،افزون بر آیاتی مانند آیه :«یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» (نساء95/)میتوان به روایات زیر از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز،استناد نمود: من کره من امیره شیئا فلصبر،فانه من خرج من طاعتة السلطان شبرا مات میتة جاهلیة."