چکیده:
نحوه تعامل چندجانبهگرایی حاکم بر گات/سازمان جهانی تجارت و منطقهگرایی حاکم بر گروهبندیهای ترجیحی،یکی از مسایل مهم و پیچیده عرصه تجارت بین الملل است.درحالیکه چندجانبهگرایی بر عدم تبعیض(با تکیه بر اصول رفتار ملی و ملت کامله الوداد)در تجارت بین الملل تأکید دارد،منطقهگرایی به رفتارهای ترجیحی میل میکند.با این وجود،هر دو به موازات هم رشد کردهاند و اغلب دولتها از هر دو گزینه در کنار هم استفاده میکنند؛به خصوص طی یکی دو دهه اخیر که در پی مذاکرات دور اوروگوئه،توافقهای گستردهای به صورت چندجانبه به عمل آمده و سازمان جهانی تجارت جایگزین گات شده،موج نوین و گستردهای از منطقهگرایی رشد یافته است.با وجود ناهمخوانیهایی که به صورت کلی بین چندجانبهگرایی و منطقهگرایی مطرح است،شرط«باز بودن»میتواند منطقهگرایی را در سازگاری و حتی تکمیل چندجانبهگرایی قرار دهد.
The way of interaction dominant on GATT and the World Trade Organization on one hand، and regionalism within the preferred groupings on the other، are among the important and sophisticated facts in international trade. While multilateralism puts the emphasis on non-discrimination (based on national acts and Most Favored Nation Clause) in international trade، regionalism is inclined towards preferred behaviors. However، both have grown up in parallel and governments are applying both. Specially، as during the recent decades and after the Uruguay Round lots of agreements have been concluded multilaterally and the WTO has replaced GATT، we witnessed a new wave of regionalism. However، in spite of incompatibility between these two approaches، the "openness" clause can make regionalism compatible with، and even complementary to the multilateralism. The APEC is a model close to the open regionalism which by some completing steps can be an appropriate pattern in this way.
خلاصه ماشینی:
با این وجود،هر دو به موازات هم رشد کردهاند و اغلب دولتها از هر دو گزینه در کنار هم استفاده میکنند؛به خصوص طی یکی دو دهه اخیر که در پی مذاکرات دور اوروگوئه،توافقهای گستردهای به صورت چندجانبه به عمل آمده و سازمان جهانی تجارت جایگزین گات شده،موج نوین و گستردهای از منطقهگرایی رشد یافته است.
2 در دور هشتم یا اوروگوئه که به جایگزینی سازمان جهانی تجارت منجر شد،توافقهای گستردهای میان طرفهای مذاکره به منظور آزادسازی تجاری به عمل آمد و برای اولین بار حوزههای جدیدی چون تجارت خدمات و حقوق مالکیت فکری به توافقهای گات افزوده شدند.
طبق وضعیت ملت کامله الوداد-که بعضا به صورت«روابط تجاری نرمال»عنوان میشود-،دولتها به منظور تقویت اصل تجارت آزاد باید هرگونه امتیاز تجاری را که به کشوری خاص داده یا میدهند،به سایر طرفهای تجاری یا اعضای سازمان جهانی تجارت تسری دهند تا امکان رقابت مزیتهای نسبی برای همگی فراهم شود.
برای این ناکامی،دو علت اساسی مطرح است:اول اینکه بنیه اقتصادی کشورهای کمتر توسعه یافته بالاخص در عرصه صنعت بسیار ضعیف بود،به گونهای که امکان تشکیل گروهبندی ترجیحی کارآمد برای آنها مقدر نبود؛و دوم اینکه ایالات متحده در مقام هژمون جهانی،قویا از چندجانبهگرایی در قالب نوعی شبکه جهانی حمایت میکرد.
طبق گزارش مذکور،اگرچه توافقهای منطقهای میتوانند سیستم تجاری چندجانبه را تکمیل کرده و به تحکیم آن کمک کنند،اما با توجه به ناهمخوانی این توافقها با اصل کلیدی عدم تبعیض،اثرات عملی آنها بر رشد اقتصادی و آزادسازی تجارت جهانی شفاف نیست.