چکیده:
بیش از سه دهه از زمانی که شواب برای نخستین بار قلمرو برنامهی درسی را در شرف مرگ و نیستی خواند،میگذارد.این باور که شواب،به مثابهی یکی از صاحبنظران برجستهی رشتهی برنامهی درسی،آن را ابراز میکرد،همراه با عوامل و شرایط دیگر موجب وارد آمدن شوک و در نتیجه،به جریان افتادن کوششهای دامنهداری برای رهایی از این وضعیت بحرانزده شد. شواب خود یکی از افرادی بود که برای تحقیق این هدف بسیار تلاش کرد.از نظر وی،مبدأ و منشأ بحران یاد شده را میبایست در تئوریزدگی یا رویاروییهای بیش از حد نظری با پدیدههای برنامهی درسی از سوی متخصصان برنامهی درسی جستوجو کرد.بر اساس چنین باوری،وی بازگشت به صحنهی عمل را رمز احیای مجدد رشته و بازیابی هویت از دست رفته معرفی نمود.بر این اساس،هدف و رسالت اساسی رشته و متخصصان آن تصمیمگیری سنجیده،معقول و متین دربارهی برنامههای درسی دانسته شد و برای چگونگی آن،شواب به ارائهی نظریهای که در حقیقت،تبیین فرایند تصمیمگیری دربارهی برنامهی درسی یا برنامهسازی است،پرداخت.این نظریه در محافل علمی و حرفهای تعلیم و تربیت-به ویژه در مغربزمین-مورد توجه فراوان قرار گرفت لیکن در کشور ما-تا آنجا که نگارنده آگاهی دارد- هیچ کوششی برای معرفی و شرح این نظریه صورت نگرفته است.لذا مقالهی حاضر را میتوان نخستین گام یا در عداد گامهای نخستین در این جهت دانست که طبعا ممکن است کاستیهایی نیز داشته باشد. مقالهی حاضر از بخشهایی به شرح زیر تشکیل شدهاست: مقدمه،نظریهی شواب و طرح یک پارادوکس،پیام اصلی نظریهی شواب،مفهوم کلیدی نظریه (روشن پژوهش)،اساس نظریه(پیشفرض پژوهش)،ماهیت نظریهی علمی از دیدگاه شواب، تواناییها،قابلیتهای اساسی فرایند پژوهش معطوف به عمل فکورانه و مراحل آن،مقولههای تصمیمگیری و پرسشهای پژوهش،ترکیب گروه پژوهشی یا عناصر تصمیمگیرنده دربارهی برنامهی درسی،سطوح تصمیمگیری دربارهی برنامهی درسی.
خلاصه ماشینی:
"اگر رشتهی برنامهی درسی به عنوان رشتهای فاقد روح تاریخی شناخته شده است(1)و از تبعات سوء آن به بیبهره ماندن دستاندرکاران از بصیرت نظری و حرفهای انباشته شده در طول زمان اشاره میشود،این وضعیت ناخوشایند یا این سرنوشت شوم را به قرینهی بیتوجهی به مباحثی اساسی همچون نظریهی شواب دربارهی رشتهی برنامهی درسی در ایران باید به طریق والی صادق دانست؛بنابراین،کوشش حاضر را میتوان گامی در جهت رفع خصیصهی بیتوجهی به سوابق تاریخی یا دستکم رویارویی گزینشی با تاریخ این رشته در کشور ارزیابی کرد که امید است منشأ کوششهای جدیتری در این زمینه باشد.
اساس نظریه(پیش فرض پژوهش) نظریهی شواب دربارهی برنامهریزی درسی و فرایند پژوهشی پیشنهاد شده برای تحقق آن،مبتنی بر این پیشفرض است که برنامهی درسی به طور اعم و برنامهریزی درسی-که یکی از اجزای مهم آن به شمار میرود-بهطور اخص،یک حوزهی نظری( theoretical )نبوده بلکه حوزهای عملی ( practical )است لذا آنچه در پژوهشهای نظری،هرف تلقی میشود-یعنی تولید دانش ( generation of knowledge )-در پژوهشهای عملی هدف نیست.
بدین ترتیب،فرایند برنامهریزی درسی و چهارچوب پژوهش از نوع عمل فکورانه را میتوان به نقل هریس به شکل زیر خلاصه و جمعبندی کرد: «یک شیوهی نظاممند برای افراد،گروهها،یا مؤسسات تا به تدوین تعداد قابل قبولی از گزینهها،ادراکات و صورتبندیهای متنوع در موقعیتهای خاص بپردازند که هدف آن اتخاذ تصمیم دربارهی آنچه باید به گروه خاصی از دانشآموزان در یک شرایط خاص آموزش داده شود و همچنین چگونگی آموزش آن است."