چکیده:
پژوهش حاضر با هدف شناخت عملکرد راهنمایان تعلیماتی در زمینههای آموزشی (در مراحل
مختلف قبل از تدریس، ضمن تدریس, و بعد از تدریس)، مدیریتی (در مقولة روابط انسانی،
ارزشیابی از کار معلمان و وظایف اداری)، تربیتی, و تواناییهای عملی آنان از نظر
معلمان، در قالب یک طرح توصیفی از طریق نمونهگیری خوشهای، با استفاده از یک
پرسشنامة 64 سؤالی (تدوین شده به شیوة لیکرت، در یک مقیاس پنج درجهای، با تأمین
حداکثر روایی و پایایی برای آن) بر روی 322 نفر از معلمان دورة ابتدایی شهرستانهای
استان تهران به اجرا درآمده است. نتایج بهدست آمده از این پژوهش حاکی از آن است که
از نظر معلمان، راهنمایان تعلیماتی در انجام وظایفی که در زمینههای آموزشی برعهده
دارند، نه تنها موفق نبوده، بلکه بعضا عملکرد منفی دارند. بر اساس نتایج حاصل از
این پژوهش, با استفاده از بررسیهای دیگری که در مورد عملکرد معلمان راهنما صورت
گرفته, و نیز با توجه به تجارب شخصی محقق در فعالیتهای حوزة مورد بحث, دو پیشنهاد
اساسی همراه با توضیحات تفصیلی در هر مورد بهمنظور بهبود عملکرد راهنمایان
تعلیماتی ارائه شده است.
خلاصه ماشینی:
"تحقق مطلوب این مسئولیت نیز منوط به این است که راهنمای تعلیماتی با مسائل تدریس، منابع علمی، تجربی و تحقیقاتی آشنایی کافی داشته باشد؛ از نظر تحصیلات و معلومات در سطحی بالاتر از معلمان حوزة تحت پوشش خود باشند؛ به خلاقیت، ابتکار و نوآوری معلمان احترام گذاشته و به آنها با دیدی مثبت بنگرند و بستری فراهم آورند تا آنان با شوق و انگیزة بیشتری مبادرت به این امور بنمایند؛ بر اساس ضوابط تعلیم و تربیتی گزینش شوند و از واگذاری این مسئولیت خطیر به افراد غیرمجرب و ناپخته پرهیز شود؛ با برگزاری جلسات و گردهمایی در سطح مدرسه و سخنان تکراری و کلی که هیچ کمک و راه حلی در عمل به مجریان تعلیم و تربیت نمینماید، وقت معلمان و دانشآموزان را هدر ندهند؛ در مواجهه با مسائل و مشکلات احتمالی مدرسه حوصله و سعة صدر از خود نشان دهند؛ خود را همراز ، دوست, و یاور معلمان بدانند و بهگونهای رفتار نمایند که این احساس درآنها ایجاد شده و رشد یابد؛ از کار با وسایل و تکنولوژی جدید آگاهی داشته و بتوانند برای آموزش معلمان خود در مرحلة عمل از آنها استفاده نمایند؛ از منابع علمی جدید آگاهی داشته باشند و برای کیفیتبخشی به امر آموزش در هر جلسة حضور خود در مدارس، کتابها، مقالات و سایر منابع علمی، کاربردی, و تخصصی را با خود همراه داشته و یا حداقل آنها را به معلمان معرفی نموده و زمینة تهیه آنها را برای معلمان فراهم نمایند؛ با روش "تحقیق در عمل"[1] آشنایی داشته و در مواجهه با مشکلات احتمالی در یک فرایند علمی اقدام به بررسی و حل مسائل نمایند تا از این طریق بهصورت عملی این روشها را به معلمان آموزش دهند؛ جهت ترغیب معلمان کارا و علاقهمند، سعی نمایند به انحاء مختلف آنان را تشویق نموده ومسئولین ردة بالاتر را در جریان عملکردهای مثبت آنان قرار دهند؛ در حل مسائل احتمالی معلمان موجبات تحقیر آنان را فراهم ننمایند؛ برای ارزشیابی از کار معلمان از ملاکهای علمی و عینی لازم استفاده نمایند و بهصورت کلی مبادرت به انجام چنین مسئلة خطیری که میتواند انگیزة معلم را برای ادامة فعالیت موثر و مثبت تحتالشعاع قرار دهد اقدام ننمایند زیرا ارزشیابی از کار معلمان یک فرایند بسیار حساس و ظریف بوده و چنانچه به طرز غلط و غیرعلمی انجام شود میتواند زمینة تخریب روحیة آنان را فراهم نماید؛ با علمی کردن نظام ارزشیابی، راهنمای تعلیماتی قادر خواهد بود که نتایج بهدست آمده را بهدقت تجزیه و تحلیل وموانع و مشکلاتی را که مانع از رسیدن معلم به هدفهای آموزشی شده است برطرف نماید."