خلاصه ماشینی:
"منظرهء طبیعی در پسزمینهء این چهره، حکایت از نیروهای باور عناصر طبیعت دارد یا اشاره به اندیشهء برتری انسان بر طبیعت میکند؟ با داوینچی واقعنمائی حسی،به کارگیری قوانین مناظر و مرایا وآناتومی و بهرهجویی از سایه روشن ابداعی و نورپردازی خاص،در نقاشی تحکیم میشود که تا سدهء نوزدهم،با تفاوتی کمابیش،راه و روش غالب نقاشان است.
این تجسم گستاخانهء خداوند در مقام فرامانروای آسمانها به معنی اولمپی یا ما قبل مسیحیاش نشان میدهد که هنر دورهء رنسانس پیشرفته،با چه سهولتی به سنتهای ما قبل مسیحی و مسیحیت پیوست؛ما میتوانیم آدم و خداوند را به صورت«پرومتئوس»و«زئوس»در نظر مجسم کنیم.
چنانکه اشاره شد،توجه به جهان واقع و اشتیاق به عوارض طبیعی و نگاه انسانی و دنیوی به عالم و آدم و انقطاع وهمی از عالم غیب،از ممیزات هنر عصر جدید که از رنسانس آغاز میشود،میباشد.
تیسین،از (به تصویر صفحه مراجعه شود) جمله نقاشانی است که همچون استادش«بلینی»، بیشتر به موضوعات اساطیری و شاعرانه پرداخته و کمتر به داستانهای مذهبی توجه نمود و در تابلوی «جشن خدایان»اثر«جووانی بلینی»،خدایان المپ در لباس دهقانانی ظاهر شده که در فضای سایهدار یکی از جنگلهای شمال ایتالیا به گردش دستهجمعی آمدهاند.
چیزی که از این پس در بسیاری از آثار خودنمایی میکند «کلارک»میگوید:در قرون وسطی نقاشان، گروههای افراد زیبا،حتی خود مریم عذرا را نشان دادند که روی زمین در میان گل و سبزه نشستهاند.
پذیرش بسیاری از مضامین هنر شرکآمیز قدیم در جامعهء کلیسائی که هنوز تماما از قرون وسطی دور (به تصویر صفحه مراجعه شود) نیفتاده بود،نکتهای است که در رابطه با دنیوی شدن هنر عصر رنسانس میبایست بدان اشاره نمود."