چکیده:
مقالهء حاضر حاصل تجربیات آموزشی و تحقیقاتی ده سال اخیر ن گارنده است که در قالب رسالهء دکترای معماری در کشور انگلستان نیز مورد مطالعه و تحقیق میباشد.این مقاله به بررسی آموزش هنر به صورت عام و آموزش طراحی به صورت خاص باتوجه به خصوصیات دو نیمکرهء مغز و بکارگیری استعدادهای نهفتهء دانشجویان پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
"در قالب این بحث میتوان مشاهده کرد که چرا افراد چپدست،که عموما به نیمکرهء سمت راست مغز مراجعه میکنند(و از خصوصیاتی که در ابداع هنر مورد استفاده قرار میگیرد بهطور مستقیم بهرهمند میشوند)،غالبا در رشتههای هنری از همنوعان راستدست خود تواناییهای بیشتری را نشان میدهند.
39) البته این (به تصویر صفحه مراجعه شود) بحث بدان معنی نیست که ادعا شود افراد راستدست تنها از نیمکرهء سمت چپ مغز دستور دریافت میکنند و همواره افرادی محافظهکار،منظم،و خشک در رفتارشان بودهاند و درمقابل افراد چپدست انسانهایی ماجراجو، هنرمند،و متکی به روحیهای آزاد و بدون قیدوبند نسبت به مکان و زمان هستند،بلکه آنچه مورد نظر است،ابتدا معرفی توانائیهای دو نیمکرهء مغز و سپس تشویق به آشنا شدن به نحوهء بهرهبرداری از خصوصیات هردو نیمکرهء مغز و فعال کردن استعدادهای نهفته است.
طبیعت مغز انسان خود راه ارتباط بین دو نیمکرهء مغز را بین دو نیمکره از طریق یک سلسله بافتهای فیبری(معروف به Corpus Callossum برقرار میکند، (Sperry,1985) اما در این میان لازم است که با بهرهبرداری متناسب از خصوصیات هردو نیمکرهء مغز، تعادلی در رفتار و نحوهء تصمیمگیری بوجود آید و همواره از کلیهء استعدادها بهره گرفته شود.
درمقابل،نمونهء دیگری از ترسیم درخت در تصویر(شماره 3)مشاهده میشود که در مدت مشابهی از دانشجو خواسته شده است تا باتوجه به جزئیات درخت و دقت در شکل برگها،شاخهها،و ارتباط کلی بین اجزاء(که در واقع فعال کردن نیمکرهء سمت راست مغز را به همراه دارد)،با ایجاد هماهنگی بین سرعت قلم در دست و حرکت چشم بر روی موضوع به ترسیم بپردازد(با نگاه کردن بیشتر به موضوع و کمتر به کاغذ)."