چکیده:
در جهان پرشتاب و تحولآفرین امروز،همه شواهد حکایت از محوری بودن نقش انسان در گشایش تنگناها،ایجاد تکنولوژی پیشرفته و تولید فرآوردههای گوناگون دارد و سنگ زیربنای هر سازمانی مدیر آن است و سازمان درصورت مدیریت صحیح میتواند به ارتقا و توانمندی برسد(حقیقی و همکاران،1:1378).لذا در مقاله،محقق سعی کردهاست تا نقش و ویژگیهای نقش در سازمانها را بررسی کند و با بیان نظریههای گوناگون در زمینه نقشهای مدیران خواسته است تا این عزیزان را با انواع نقشهایشان در سازمان آشنا سازد و در آخر پیشنهادی نیز ارائه شده است.
خلاصه ماشینی:
"این ابهام ممکن است معلول آموزش ناکافی،ارتباطات ضعیف،گوشه گیری تعهدی،یا تحریف اطلاعات توسط یک همکار یا سرپرست باشد(لوتانز،ترجمه سرمد،922:2731) نقشهای افراد در گروه به گفته رضائیان(652:4831)نقشهایی که افراد در گروه ایفا میکنند،را میتوان در دو طبقه قرار داد: 1-نقشهای کارکردی(مفید) الف-نقشهای کارگرا به فعالیتهای کارگرایی که به انجام موفقیتآمیز کار و دستیابی به هدفهای کاری مربوط میشود اشاره درد مانند طراحی استراتژی برای انجام کار،واگذاری ماموریتهای شغلی و ارزیابیهای پیشرفت.
دراین صورت رهبران چگونه ممکن است به افراد در جهت دستیابی به منظری از واقعیت کمک کنند،کمکی از آن دست که هنرمندان با بهرهگیری از خلاقیت خود بهعنوان یک واسطه انجام میدهند؟این مقوله عبارتست از"رهبر در نقش معلم" نقشهای مدیران از دیدگاه هنری مینتزبرگ هنری مینتزبرگ تحقیقاتی که روی مدیران صورت گرفتهبود به مقیاسی وسیع مورد بررسی قرار داد و به این نتیجه رسید که کارهای همه مدیران تقریبا مشابهاند.
از بررسی نظرات این بزرگان میتوان به این نتیجه رسید که مدیر باید،رهبر باشد و موجبات انگیزه و رشد کارکنان را فراهم کند،باید حلال مشکلات باشد و بتواند تعارضات سازمانی را به نحو احسن مدیریت کند،باید برنامهریز و تخصیصدهنده منابع باشد،نقش اطلاعاتی یعنی گیرنده و توزیعکننده اطلاعات باشد،باید با برقراری ارتباط با زیردستان و سایر سازمانها مجموعه را در رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده یاری دهد و درنهایت باید بتواند با شفاف کردن نقشها و اهداف،یک درک صحیحی از مسئولیتها،اهداف کاری، مهلتها و انتظارات عملکردی را برای کارکنان ایجاد کند."