چکیده:
جشن سدهی سال 84 بود که استاد را در کوشک ورجاوند کرج برای نخستینبار میدیدم و از همانجا بود که پیمان گفتوشنودی دوستانه با او بستم؛تا اینکه در روز پنجشنبه، هفت اردیبهشتماه 85 به همراه حسین تهذیبی برای دیدار با او به سرای-اش رفتیم.آنجا که ما را مهربانانه پذیرا شد و گفتوگویی دوستانه بین ما درگرفت.گاه تنگ بود و استاد،ما را به دیداری دیگر فراخواند.پنجشنبهیی دیگر (14 اردیبهشت)بار دیگر به دیدار استاد شتافتیم و باز همان پذیرای گرم و دوستداشتنی استاد و گفتار شنیدنیاش که ما را سخت به شور و شیفتهگی درانداخت؛حال و هوایی که به وصف شاید نتوان گفت؛آنجا که چند دمی را در کنار استاد و فرزندش به نوای خنیای سهتار حسین تهذیبی گوش جان سپردیم و پس از آن استاد بود که با چند کتاب گرانسنگ خویش دیگرمان،روی سرخ کرد و...با امید دیداری دیگر استاد را بدرود گفتیم...
خلاصه ماشینی:
"اما اگر به شیوههای دیگر بخواهیم یادگارها و نشانههای فرهنگ ایرانی را به دست بدهیم،برای نمونه برپایهی یافتههای باستانشناسی،فرهنگ ایران بسیار دیرینهتر خواهد بود.
چرا مصریان با آنهمه پیشینهی تاریخی و تمدن،زبان خود را از دست دادهاند و به زبان تازیان سخن میگویند،ولی در ایران،چنین رخدادی پیش نیامده است؟ یک پاسخ بدین پرسش که از دیدگاهی فراخ و فراگیر برمیخیزد،این است که پایداری زبان پارسی، باز میگردد به گرانمایهگی فرهنگ ایرانی.
به هر روی اگر بخواهم پاسخی دیگر به این پرسش بدهم،برپایهی دیدگاهی روانشناختی و جامعهشناختی میتوانم گفت که یکی از انگیزههای نیرومند در ماندگاری فرهنگ ایران و زبان پارسی،میهن دوستی پرشور ایرانیان بوده است.
این است که در آن زبانها واژهی ستانده شده که آن را«وام واژه»مینامیم،آنچنان دگرگون میشود و به ریخت آن زبان درمیآید که برای بازشناخت خاستگاه آن واژه میباید کارشناسانه و دانشورانه به آن نگریست.
چگونه میتوانیم رها از این تنگ چشمیها،زبان خود را پیراسته و پالوده به کار ببریم؟ من اگر بخواهم پاسخی روشن و رسا به پرسش شما بدهم،میباید که دیری در اینباره سخن بگویم و نیاز است به گفتوگویی دیگر که تنها در این زمینه انجام پذیرد.
نکتهیی دیگر این است که شما هنگامی که واژهیی بیگانه را در زبان به کار میبرید،چون آن واژه در آن ساختارها و هنجارها و کالبدهایی که در زبان بومی هست،نمیگنجد،شما ناچارید واژههای همخانواده را هم بستانید.
به کار بردن واژههای انگلیسی در گفتار و نوشتار که در این روزگار،کمابیش روایی یافته است،نشانهیی از آن است که آن گوینده با زبان پارسی،با فرهنگ بومی خود ناآشناست."