چکیده:
طریقت نقشبندی در قرن پنجم هجری قمری به وجود آمد که در تاریخ تصوف اسلامی یکی از طریقتهای مهم به شمار میآید و مردان بزرگی از این فرقهی تصوف برخاسته و به نشر افکار مربوط به این طریقت اقدام کردهاند. این مکتب با شریعت رابطهی نزدیک داشته و بر یازده اصل بنیان نهاده شده:1.هشدار دم 2.نظر بر قدم 3.سفر در وطن 4.خلوت در انجمن 5.یادکرد 6.بازگشت 7.نگاهداشت 8.یادداشت و باخودداشت 9.مقام ملاحظهیی اعداد 10.مقام ملاحظهیی وقت 11.مقام ملاحظهیی دل.
خلاصه ماشینی:
"برخی به باطن شریعت بیشتر فکر میکردند و برخی ملامتی میشدند و به ظاهر خلاف شرع عمل میکردند تا از ریا دور باشند و بعضی ملازم اعمال شریعت بودند و فرایض و سنن را به جا میآوردند و برای هریک از اعمال و افعال،باطنی و معنایی قایل بودند که به آنها باطنیان میگفتند اما بیشتر صوفیان به التزام سنت و اتباع گذشتگان گردن نهاده بودند مخصوصا آنان که بر مکتب قشری و حفظ ظاهر میکوشیدند که نقشبندیان از گروه اخیر بودند که در تعاریفی که نقل شد مبین این گفته میباشد و به دلیل همین اعتدال و سادگی و پیروی از گذشتگان و اجتناب از بدعت است که پیروان بسیاری یافته چنانکه این طریقت از ایالت چینی هانسوتاقازان و قفقاز و قسطنطنیه و از هندوستان تا مصر و شام و بلخ و بخارا تا بصره و بغداد و از توران تا ایران در همهی بلاد اسلامی انتشار یافت و در طول دو قرن یکی از پرنفوذترین طرایق صوفیه گرایش یافتند.
23 خواجه محمد بابای سماسی:از روستاهای اطراف بخارا به نام سماس به دنیا آمده و در همانجا زندگی میکرد33شیخ بها الدین نقشبند را در کودکی برای تبرک به نزد او بردند و خواجه محمود او را فرزند خود خطاب میکرده و به خواجه امیر سید کلال سفارش کرد که تربیت و شفقت را در حق او دریغ نداری43دارای کرامت بسیار بود و در سال 557 ه."