چکیده:
مهمترین منبع شناخت آموزههای دین اسلام پس از قرآن کریم، روایات معصومان (ع) است؛ که در مجموعههای روایی گردآوری شده است. البته عواملی باعث شده تا این میراث گرانبها در مسیر واقعی خود قرار نگیرد. از این رو عالمان اسلامی درجهت بررسی روایات، قواعد و ضوابطی مبتنی بر آموزههای معصومان استخراج کرده و به کار بستهاند و این امر زمینه شکلگیری فقهالحدیث را فراهم نموده است. اما وجود این مسأله که آیا نسبت به این ضوابط، بین دو مکتب شیعه و سنی اتفاق نظر وجود داد یا خیر، مجال بحث در این حوزه را پیش روی میکشاند. با تتبع در کتب روایی فریقین میتوان نسبت به وجود ضوابط مشترک فقهالحدیثی اطمینان حاصل کرد. پژوهش حاضر با شیوه استنادی کتابخانهای و روش توصیفی – تحیلی به این نتیجه رسیده است که شیخ طوسی از عالمان شیعی و بیهقی از علمای اهل سنت در قرن پنجم هجری، در آثار خود (تهذیبین، السنن الکبری) به منظور تشخیص صحت و سقم احادیث، ملاک و معیارهای مشترکی چون؛ توجه به تصحیف متن، وهم راوی، تقطیع حدیث، بهره گیری از مباحث ادبی، نقل به معنا، تقیه و نسخ در احادیث، داشتهاند. گرچه در نحوه استفاده از بعضی ملاکها چون؛ توجه به مسائل ادبی و مورد تقیه، بین آن دو تفاوت وجود دارد.
After Quran، the most important Islam teachings source is the collected traditions of innocent imams (pbut). But unfortunately there were some causes and factors that distort this grate collection and make these holy traditions not to be put on right way. This problem makes the Islamic scholars to extract and use some laws in order to traditions analysis and consideration based on imams (pbut) teachings that make jurisprudence of hadith branch. But the question is whether these standards are common in Shia and Sunni schools? By researching in Shia and Sunni books we can find common criterion to jurisprudence tradition standards. Based on library referential method and analytic – descriptive style، This paper conclude that: Sheikh Tusi (Shia scholar) and Beyhaqi (Sunni scholar) in their works: al-tahzibayn and al-Sonan al-Kobra respectively in fifth century، in analysis and consideration of hadiths make the truth or falsity of tradition imams (pbut) to be recognized based on common laws and standards like; tashif، illusion، scanning، literature topics، naghle ma'na، abrogation، and dissimulation. While، there are some differences between theme in how to using of these criterion like literature topics and dissimulation.
خلاصه ماشینی:
پژوهش حاضر با شیوه استنادی کتابخانهای و روش توصیفی – تحیلی به این نتیجه رسیده است که شیخ طوسی از عالمان شیعی و بیهقی از علمای اهل سنت در قرن پنجم هجری، در آثار خود (تهذیبین، السنن الکبری) به منظور تشخیص صحت و سقم احادیث، ملاک و معیارهای مشترکی چون؛ توجه به تصحیف متن، وهم راوی، تقطیع حدیث، بهره گیری از مباحث ادبی، نقل به معنا، تقیه و نسخ در احادیث، داشتهاند.
ازجمله برجستهترین آثار علمای فریقین در زمینه فقهالحدیث، کتاب تهذیب الاحکام و استبصار شیخ طوسی از علمای شیعه و السنن الکبری تألیف بیهقی از علمای عامه است که این پژوهش با توجه به جایگاه علمی آثار و نیز انگیزه مؤلفان در تدوین آنها،<FootNote No="37" Text=" تهذیبین و السنن الکبری، به عنوان جوامع حدیثی، محل ارجاع بسیاری از حدیثپژوهان است (رک: ابن طاووس، 1409ق، 389).
<H1>3- مهمترین معیارهای فهم حدیث از نگاه شیخ طوسی و بیهقی </H1> به نظر میرسد ضوابط فهم حدیث آن دسته از قواعد و اصولی است که هرگاه در جای خود مورد استفاده قرار گیرد، فهم حدیث را به دنبال خواهد داشت و عدم توجه به این قواعد، مانع از فهم متن و نیز فهم مقصود حدیث میشود.
شیخ طوسی پس از ذکر این احادیث در بیان یکی از وجوه توجیه این اخبار میگوید: «این احتمال وجود دارد که راوی اشتباه کرده باشد، زیرا ممکن است آن را در تفسیر جزء شنیده باشد ولی آن را در سهم روایت نموده و گمان برده است که معنای آنها یکی است» (1390ق، 4: 134).