خلاصه ماشینی:
"[7]با وجود اینکه جوینی و رشید الدین که سلطان جلال الدین خوارزمشاه در ایران به قدرتنمایی میپرداخت،و هنوز بخشهای بزرگی از چین به تصرف مغولان در نیامده بود،از عمق اختلافات جناحهای گوناگون قدرت طلب حکایت دارد.
با از دست رفتن وحدت امپراتوری و حایل شدن دشمنان بین قوبیلای و هولاکو، هرچند ضرورتا استقلال سیاسی ایلخانان ایران قطعی میشود،لیکن مشکلات جدیدی برای نظام سپاهیگری آنان به وجود میآید.
[02]قتل بعضی از شاهزادگان اولوس جوجی-که در بدو ورود هولاکو به ایران در رکابش بودند-از سوی هولاکو،خشم برکا را بیشتر تحریک میکند؛وانگهی برکا با اختیار کردن اسلام،خود را محق میدید تا به عنوان مدافع اسلام به خاطر نابودی دار الخلافه و قتل خلیفه،هولاکو را مورد هجوم قرار دهد.
[92]در سال 1721 م(966 هجری)زمانی که ادوارد،شاه انگلستان،با استقرار قوایش در اکراه،منتظر کمک نظامی آباقا برای حملهء مشترک به مصریان شد، ایلخان ایران به علت پیکار با جغتاییان،تنها توانست دههزار نیرو بدین منظور گسیل دارد، که در نهایت با کافی نبودن قوا،شاهادوارد کاری از پیش نمیبرد.
این واقعیتها که با آغاز نخستین جنگنها در عهد هولاکو و آباقا با اولوسهای همسایه نمایان شده بودند، سرنوشت جدیدی را برای نظام سپاهیگری ایلخانان رقم زدند و باعث شدند تا سپاه ایلخانان موضع تدافعی به خود گیرند،و عملا دورهء فتوحات آن بسر آید.
قابل ذکر است که ممالیک مصر برای مشروعیت بخشیدن به خود و اینکه اعلام نمایند هرچند دار الخلافهء بغداد نابود شده اما از اقتدار اسلام چیزی کاسته نشده،سه سال پس از سقوط خلافت،به استقرار دستگاه عباسیان در مصر اقدام میکنند."