چکیده:
آیا در نزاع اصالت وجود یا اعتباری بودن آن وجود،معنایی از«وجود»که قائلان به اعتباری بودن وجود بهکار میبرند،همان معنایی است که قائلان به اصالت وجود به کار میبرند؟ اگر نزاع اصالت(یا اعتباریت)وجود یک نزاع فلسفی جدی است و صرفا یک نزاع لفظی نیست،باید هر دو دسته بر سر اصالت یا اعتباری بودن یک معنا از وجود،چون و چرا کنند.آیا چنین است؟ برای یافتن حقیقت آنچه بین دو گروه رفته است،باید به کلمات طرفین دعوا مراجعه کرد و دقیقا مشخص کرد ایشان وقتی«وجود»را به کار میبرند چه معنایی مراد میکنند.این مقاله به دنبال ایضاح همین نکته است و نشان میدهد:اولا،معنای«وجود»در قول به اعتباریت با معنای وجود در قول به اصالت یکی نیست.در اولی معنای مصدری مراد است و در دومی معنای اسمی.ثانیا،کاربرد معنای اسمی و نظریة اصالت وجود چه پیشینهای پیش از ملاصدرا دارد.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین خود ملاصدرا اعتباریت(به تعبیر خودش«معدومیت»)وجود مصدری عام را قبول دارد-که معتقد است این معنای اعتباری لازم هر موجود خارجی است-منتها سخن او وقتی از اصالت وجود بحث میکند،در این معنای وجود نیست.
(میرداماد،73:1367) برای فهم این عبارت باید دانست میرداماد معتقد است وجود به معنای مصدری از دو چیز میتواند انتزاع گردد: 1-از چیزی که در تقرر نیازمند حیثیت تعلیلیه نیست.
»(همان،73)آیا میشود وجود را عین ذات باری بدانیم و باز بر مصدری بودن معنایش اصرار بورزیم؟ یا مراد میرداماد از عینیت وجود با ذات،یک اصطلاح دیگر است یا این که معنای اسمی وجود در اینجا به کار گرفته شده است.
(اردکانی،1361:بیشماره) در فقرات بالا چند مورد قابل توجه است: 1-بنابر گفتة اردکانی،فخر رازی متفطن این نکته بوده است که وقتی گفته میشود«واجب غیر از وجود نیست و ماهیت ندارد»امکان ندارد مراد مفهوم اعتباری وجود باشد.
آقاعلی بعد از اشاره به نظر اردکانی بر لفظیبودن نزاع،مینویسد: لکن فیه أن الفرق ان مصادیق الماهیه من الانسان و الفرس مثلا متباینات الذوات معزول بعضها عن بعض لا حمل و لا ربط بینهما اصلا،فنسبه العلیه او التقدم او الشده بعض دون الآخر ترجیح بلا مرجح،بخلاف حقائق مفهوم الوجود لکمال الارتباط بینها و بینونتها بینونه صفة لا بینونه عزله،فأین المفر عن القول بأصالة الوجود؟(مدرس طهرانی،1378:2،278) خردهگیری آقا علی ناظر به حیثیت صدق ماهیت و وجود بر ذوات متحقق بیرونی است.
این سنخ مفهوم که بتواند فردی واقعی داشته باشد فقط معنای اسمی وجود است در حالی که شیخ اشراق تنها در مورد معنای مصدری وجود در نزاع اول سخن گفته است."